فیلم پن: رستاخیر نافرجام؛ نگاهی به فیلم شاد همچون لازارو

رستاخیر نافرجام؛ نگاهی به فیلم شاد همچون لازارو

 

شاد همچون لازارو که جایزه بهترین فیلم‌نامه کن ۲۰۱۸ را برای آلیچه رورواکر به همراه داشت از دو بخش مجزا تشکیل شده است که گویی می‌خواهد بخشی از تاریخ، از فئودالیسم تا سرمایه‌داری را روایت کند. بخش ابتدایی فیلم در فضایی روستایی آغاز می‌شود، جایی که چهره‌های روستاییان و سادگی و حال و هوای روستا فیلم‌های برادران تاویانی از آفتاب شب، سن‌میکله یک خروس داشت و کائوس و حتی شخصیت‌های برخی فیلم‌های پازولینی را به ذهن متبادر می‌سازد. میان این چهره‌های آشنا پسر جوانی به نام لازارو برجسته می‌شود، شخصیتی ساده، بی‌آلایش و معصوم که قرار است نقطه اتصال فیلم به بخش دوم باشد. در ابتدای فیلم با بی‌زمانی روبروییم و به طور دقیق نمی‌توان حدس زد که در چه دوره‌ای به سر می‌بریم. اما قوانین حاکم بر زندگی آن‌ها، نوع اقتصاد پیشامدرن را تداعی می‌کند. طبق آنچه پاتریشیا کرون در کتاب جامعه ماقبل صنعتی آورده است، طبقه متوسط به نوعی در جوامع پیشامدرن به معنایی غیر فنی وجود داشته است و شامل خرده‌مالکان زمین‌های زراعی، ارباب‌ها، خوانین محلی، دهقانان ثروتمند و کسانی از این‌دست بوده است. در این فیلم نیز زمین‌دار اصلی، خانواده تانکره‌دی است و رابطه لازارو با پسر این خانواده بهانه‌ای است برای پیش‌رفتن داستان، اتصال به آینده و در نهایت پایان‌بندی فیلم. رورواکر در فضاسازی نیمه اول فیلم موفق عمل کرده است و به دلیل پیشینه‌ای که ایتالیایی‌ها در به تصویر کشیدن این دوره در سینما و ادبیات داشته‌اند، کار دشواری نداشته است. در این داستان شکلی از کار اجباری دیده می‌شود که در نظام ارباب-رعیتی به معنای خاص و دقیق آن می‌توان دید که در آن رعایا از حقوق مرسوم دیگر زارعان هم محروم بودند. برخی جوامع ماقبل صنعتی همه‌ی جمعیت تولیدکننده مواد غذایی خود یا بخش بزرگی از این جمعیت را در طبقه‌‌ای جای می‌دادند که به گونه‌ای موروثی فاقد آزادی و اختیار بود. آزادی و اختیاری که در ابتدا، نفی آن را توسط نماینده زمین‌دار در جهت جلوگیری از خروج زوج جوان از روستا می‌توان دید. مفهوم مهمی که به دال مرکزی گفتمان مدرن پس از گسست اپیستمولوژیکی که در این دوره رخ داد، وابسته است اما همین مفهوم به دستاویزی برای بردگی جدید تبدیل شده است که در نیمه دوم فیلم بذر کاشته شده قرار است بار دهد. این انتقال به نیمه دوم چگونه میسر می‌شود؟ کافی است به نام فیلم و شخصیت اصلی داستان نگاهی بیندازیم: لازارو یا ایلعازر! لازارو همان کسی است که مسیح بر سر گور او رفت و پس از گذشت چهار روز پس از مرگش با دم مسیحایی، وی را زنده کرد. در واقع ایلعازر نماینده رستاخیز نافرجام است. در این فیلم نیز این چرخش با لازارو اتفاق می‌افتد، دنیای مدرن قرار است رستاخیزی برای رهایی انسان دربند و برده باشد اما آیا نتیجه نیز چنین است؟! لازارو در صحنه‌ای از کوه به پایین پرتاب می‌شود و با مرگ خویش و تولد دوباره خویش در صحنه‌ای جذاب فصل تازه‌ای از داستان را رقم می‌زند. اکنون لازارو از روستا و دنیای پیشامدرن به شهر و دنیای مدرن پای می‌گذارد و به صورت اتفاقی دوستان خود را می‌بیند که سن آن‌ها بالا رفته است. لازارویی که به این دنیا تعلق ندارد در این دنیا گیج است مانند خود رورواکر که وقتی در این دنیا پای می‌گذارد آن‌قدر عصبانی است که در برخی صحنه‌ها رویکردش به جای آنکه به نقد دنیای مدرن منجر شود بیشتر به حسرت دنیای ازدست‌رفته گذشته شبیه است و گویی در سوگ گذشته نشسته است نه حمله به سرمایه‌داری، چیزی که به نظر، قصد اصلی او در ساخت این فیلم است. او برای این حمله به سراغ بانک رفته است، جایی برای انباشت سرمایه! همان‌طور که وبر و مارکس به خوبی می‌دانستند که آدمی میلی دیرینه به انباشتن دارد و هر دو بر این باور بودند که میل فی‌نفسه به انباشتن وجه تفاوت مهم اروپای سرمایه‌داری با اروپای پیشاسرمایه‌داری است. به طور خلاصه، وبر سرمایه‌داری و رفتار منضبط آن را این‌گونه بیان می‌کند:

آینده‌نگر باش و سخت‌کوش، خاصه در کسب‌وکار مشروع خود؛ عاطل، باطل نباش، زیرا که وقت طلاست،… صرفه‌جو باش و پولت را برای چیزهای غیرضرور تلف نکن؛ و آخر این‌که نگذار پولت سرگردان بماند، زیرا کمترین پول اگر به خوبی سرمایه‌گذاری شده باشد، می‌تواند سود نصیبت کند، و سودی که دوباره سرمایه‌گذاری شود به طرفه‌العینی چند برابر می‌شود.

این چند جمله وبر نشان می‌دهد انتخاب رورواکر انتخاب مناسبی است برای نیت فیلم‌ساز، اما شلختگی در نیمه دوم فیلم، او را از این مسیر دور می‌کند. رورواکر برای تحلیل این شرایط به یک چیز دقت نکرده است، و آن نقش تغییر تکنولوژی‌های قدرت در این مناسبات است. آنچه در نیمه اول اتفاق می‌افتد اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم تحت اعمال قدرت از نوع شبانی مسیحی است که به عنوان الگوی حکومت بر انسان‌ها در نظر گرفته می‌شود. روحانیت و کلیسا به‌کل فراموش می‌شود تا اتفاقا صحنه به یادماندنی فیلم در نیمه دوم که موسیقی کلیسا همراه لازارو از کلیسا خارج  می‌شود اما از آنجا که نسبتی با نیمه اول ایجاد نمی‌کند الکن باقی می‌ماند وگرنه فیلم‌ساز می‌توانست با همگرا شدن در یک جهت نیت خود را به بهترین شکل به مخاطب عرضه کند. رورواکر با شروعی دلنشین، ما را به سینمای خالص ایتالیایی پرتاب می‌کند و با استفاده از استعاره‌ای از کتاب مقدس، رستاخیزی نافرجام یعنی دنیای مدرن که سرمایه‌داری را به ارمغان آورده است، را روی سرمان ویران می‌کند. این دوالیسم تعیین‌کننده تاریخی به جای نگاه موشکافانه و منتقدانه بیشتر به سوگواری برای گذشته و شاید به فیلمی پاستورال تبدیل شده است.

 

• • •

(Happy as Lazzaro (۲۰۱۸

Director: Alice Rohrwacher

 

تاریخ انتشار: اسفند ۲۰, ۱۳۹۷
لینک کوتاه:
https://filmpan.ir/?p=1470