سیجون سوزوکی امروزه به عنوان نیروی محرکه عجیب و غریبی شناخته میشود که موجب موفقیت نوع خاصی از فیلمهای گنگستری دهه ۶۰ شد. فیلمهایی که با وجود اجرای خلاقانه دارای داستانگویی ژانری هستند. در واقع بسیاری از کارهای مهمتر دورهی نیکاتسو [۱]او خارج از محدوده ژانر اکشن قرار میگیرند. موقعی که فیلمنامههای بهتری به او برای ساخت داده میشد، برای مثال فیلمنامهی گورو تانادا به نام Gate of Flesh. سوزوکی ثابت کرد که استعدادهایش در مقام یک کارگردان میتواند بسیار فراتر از تجربههای فرمال معمولیای باشد که به خصوص خود را در فیلم نشاندار قتل به بهترین شکل نشان میدهند، فیلمهایی که دارای افق تماتیک محدودتری هستند.
فیلم مرثیهی مبارزه که فیلمنامه آن را کانتو شیندو از رمان تاکاشی سوزوکی اقتباس کرده( این فیلمنامه توسط کارگردان ویرایش شده تا با روش کاری پراگماتیک او در فیلمسازی سازگار شود) قطعا در میان فیلمهایی از سوزوکی قرار میگیرد که با وجود ظاهر سنتی خود از منسجمترین فیلمهای او قلمداد میشود. البته نیازی به گفتن ندارد که شوخیهای شیطنتآمیز او در حتی در این قصه پریان موهوم که در میانه نزاعهای زنگ تفریح دبیرستان اوکیاما روایت میشود نیز حضور دارند.
ماجرای فیلم که در سال ۱۹۳۵ اتقاق میافتد حول کاراکتر اصلیای شکل میگیرد که نوجوانی است(نقش او را هیدکی تاکاهاشی بازی میکند که بت جاودانه ۸۸ فیلم از کمپانی نیکاتسو شامل Tattooed Life به کارگردانی سوزوکی است که از زمان ورود او به کوگنجی در ۱۹۶۱ تا خروج او از استودیو در ۱۹۷۱ ساخته شدند و اکنون مجری یک مسابقه تلویزیونی میباشد) که مانند بسیاری از همدورهایهایش پس از مدرسه درگیرِ درگیریهای خشن دوره بلوغ میشود و تحت حمایت دارودسته OSMS (دبیرستان دوره دوم اوکیاما) قرار دارد. «گروهی مشهور از جوانان ورزشکار» تحت عنوان OSMS درگیریهایشان با رقیبهای محلیشان را در سطوح شبه نظامیای (!) مثل رجزخوانی، خط انداختن روی کیف رقیبهایشان با کاتر و کندن نشان سلاح شوریکن روی درخت دنبال کرده و همزمان از تمرینهای طاقت فرسایشان که از مشت زدن به یک کیسه پر از سنگ تا کتک زدن یکدیگر در جنگل را شامل میشود، لذت میبرند. گروه OSMS بر پایه تعدادی اصول موجودیت مییابد مانند «یک مرد همیشه از طغیان لذت میبرد» و «صحبت کردن با بچه ننهها ممنوع». با این حال کیروکو بیشتر تمایل دارد احساساتش را با درسهای پیانویی که از میچیکو در امنیت خانه میآموزد، غنی کند اما وقتی که پیکلس، رئیس OSMS او را با دوست دخترش و در حال قدم زدن در باغ میبیند طبیعی است که بخواهد وجهه خودش را در مقابل همدورهایهایش بهبود ببخشد.
«عقیده غالب من هنوز هم بر مسخره بودن جنگ است». این ابراز عقیده شخصی کارگردان در مورد تجربه شخصیاش از جنگ است که در مصاحبهای در ۱۹۶۹ با انتشارات ژاپنی «سینما ۶۹» بیان شده است. نقطهنظری که لحن کلی فیلم مرثیهی مبارزه و نیز فیلمهای دیگر او را به خوبی روشن میسازد. میتوان تصور کرد که سوزوکی وقتی داشته لاتبازی نوجوانانه را دست میانداخته، چندین بار بازیگوشانه پشت دوربین پوزخند زده باشد، چرا که دیسیپلین نظامی در اینجا با یک نوع قوه مردانگی برابر گرفته میشود. او بعدا در همین مصاحبه به خاطرهای در طول جنگ اشاره میکند که او در خانهای در تایوان مخفی بوده است و «یک حمله هوایی انجام شده و مردی در حال انجام “آن کار” آسیب دیده بود. بهتر بود که فقط نیمه پایین بدنش منفجر میشد اما تنها جایی که باقی مانده بود همانجا بود؛ تنها نیمه پایین تقریبا سوخته بدنش».
هما نطور که دانشآموزان در محیط مدرسه کاملا پسرانه کشمکشهای جنسیشان را از کانال عمل خشونت آمیز تخلیه میکنند، دفترچه خاطرات کیروکو هم شامل عبارتهایی مثل «اوه میچیکو! من خودارضایی نمیکنم من میجنگم» است. هر بار که او در اندیشه سوژه عشقی باکرهاش فرو میرود («خونم را آن دستهای سفید به جریان میاندازند») با یک نگاه رو به بالای گذرا به صلیب روی دیوار، زمینه برای یک درگیری خیابانی دیگر فراهم میشود.
با این حال فیلمنامه شیندو بیش از یک حمله گسترده به خود خشونت بوده و نگاهی ابزورد به نیرویهایی است که در ژاپن دهه ۳۰ موجب قدرت گرفتن فاشیسم شدند. وقتی قانونگریزی کیروکو موجب اخراجش از مدرسه میشود او را به منطقه روستایی آیزو میفرستند، جایی که علاقهای به «روحیه آیزویی» همکلاسیهایش نشان نمیدهد. حرفهای کیروکو که به همکلاسیهایش «میمونهای آیزو» میگفت موجب تهدید او توسط دارودستههای محلی میشود. با این حال او به سرعت به مقام رهبری رسیده و در همین حال توجه شخصیتی را به خود جلب میکند که یادآور نویسنده مشهور ژاپنی و «بنیانگذار فاشیسم مدرن ژاپنی» ایکی کیتا است.
کیتا از مهمترین مدافعان ناسیونال سوسیالیسم در ژاپن و کسی است که در سال ۱۹۳۷ به خاطر تحریک افسران جوان به کودتای نافرجام مشهور به «نینی روکو» اعدام شد. در روز ۲۶ فوریه ۱۹۳۶ حدود ۱۴۰۰ سرباز تعدادی از ساختمانهای کلیدی مرکز توکیو را اشغال کرده و وزیر اقتصاد و بازرس کل آموزشهای نظامی ارتش را به قتل رساندند. هدف آنان برگرداندن قدرت کامل به هیروهیتو امپراطور شوا و حذف هرگونه اثرات فاسد سیاستمداران و سرمایهدارن و سپس عامیسازی دوباره فرآیند سیاسی بود. فیلم سوزوکی در هنگام کودتا به پایان میرسد؛ هنگامی که حکومت نظامی در توکیو اعلام شده است. حالا که میچیکو با رفتن به صومعه از دسترس کیروکو خارج شده است او هم خود را در یک مسافرت طولانی با قطار به توکیو میرساند تا در انقلاب به کیتا ملحق شود.
مرثیهی مبارزه قطعا از قویترین فیلمهای سیجون سوزوکی است؛ هم به دلیل طنز سیاسی خود و هم قدرت محض نمایش خشونت ویرانگر در فیلم. قطع صفحه عریض فیلم به بهترین شکل برای نشان دادن سکانسهای دعوای دارودستههای مختلف(با شمشیر و سنگ و چوب) که به صورتی افراطی به صحنه برده شدهاند استفاده میشود. منظرهی گروهی از بچهمدرسهایهای در حال دعوا، وقتی به قول سوزوکی «مسخره»تر میشود که بچههایی که یونیفرمها را پوشیدهاند حداقل ۱۰ سال داشته و برای نقشهایشان خیلی بزرگ هستند. سوزوکی هم مانند ما به خوبی میداند که پسرها همیشه این طور رفتار خواهند کرد اما وقتی دست به یقه شدنهای بازیگوشانه به خارج از حیاط مدرسه کشیده میشود، باید واقعا نگران شویم.
پینوشت:
[۱] منظور فیلمهایی است که کارگردان در استودیو نیکاتسو ساخته است.
منبع:
midnighteye.com