فیلم پن: زخمی پانزده ساله؛ نگاهی به فیلم اعتراف به قتل

زخمی پانزده ساله؛ نگاهی به فیلم اعتراف به قتل

 

در شبی تاریک صدای بارش باران شدید به همراه گام‌های سنگین چکمه‌هایی بر زمین گل‌آلود شنیده می‌شود. فضا مملو از احساس نگرانی، اضطراب، تهدید و ناامیدی است. کارآگاهی مستاصل و درمانده به دنبال مردی نفرت‌انگیز می‌گردد. هیولایی که نشانه‌هایی از خون زنی جوان بر روی دستانش است. اما جستجوی مرد قانون ناکام و بی‌نتیجه مانده است. چرا که این شبح بی‌چهره در هوا محو و ناپدید می‌شود و ردی از خودش بر جای نمی‌گذارد.

چنین روایتی را می‌توان در بیشتر فیلم‌ها و روایات سینمای جهان مشاهده کرد. هم‌چنان که سینمای کره نیز حاوی چنین روایت‌هایی است. با این‌حال پرداخت قدرتمند در چنین روایت‌هایی در سینمای کره به سرعت و البته در کارهای انگشت‌شماری به صورت پیرنگ موثر داستانی نمود پیدا کرده است که این اقتباس را باید به عنوان گرایش سینمای ملی کره در نظر گرفت. اصلی‌ترین و مهم‌ترین آثار در این زمینه در سینمای کره، خاطرات قتل (۲۰۰۳) اثر بونگ جونگ-هو است. فیلمی در ژانر جنایی که اضطراب‌ها و تنش‌های جامعه کره را بازتاب داده و به نظر اکثر منتقدان و به خصوص من یکی از بهترین و بزرگ‌ترین تولیدات صنعت فیلم‌سازی کره به شمار می‌آید. اثر دیگر تعقیب کننده[۱]‌ ساخته نا هونگ-جین[۲] محصول ۲۰۰۸ است که به طور عامدانه و آگاهانه  تمامی قواعد سنتی ژانر را زیر پا گذاشته و گرایشی جدید پیش روی یکی از  پویاترین و فعال‌ترین صنعت‌های فیلم‌سازی جهان قرار داده است.

برخلاف تولید سریال‌های جنایی و قتل و گریز هالیوودی که در این موارد شاید بتوان به کارهای دیوید فینچر اشاره کرد، فیلم‌های کره‌ای تلاش ندارند که با دستگیری یا کشتن قاتل به مخاطب آرامش و آسودگی خاطر بدهند. قاتل در اینجا مانند دیگر فیلم‌های کره‌ای همچون به من چیزی بگو[۳] (۱۹۹۹)، غیرقابل بخشش[۴] (۲۰۱۰) و کودکان[۵] (۲۰۱۱) هیچ‌وقت دستگیر نمی‌شود و یا این‌که قانون را با هوش و ذکاوت خود فریب می‌دهد.

گرچه این فیلم‌ها به هیچ عنوان تداعی‌کننده کل دامنه صنعت فیلم کره نیستند، ولی آن‌ها به همراه چند تریلر غم‌انگیز دیگر، نقش زیادی در شکل‌گیری شناخت سینمای کره در خارج از این کشور داشته‌اند.

حالا یک اثر دیگر برای حمل مشعل سینمای کره، که مملو از تریلرهای تجاری جدی و سخت است، ظهور کرده است. اعتراف به قتل[۶] بلافاصله در زمره کارهای پرطرفدار قرار می‌گیرد و در عین‌حال دارای حال و هوایی جدید و کاملا اختصاصی است. کارآگاهی عبوس در یک غذاخوری محلی مشغول غذا خوردن است که اخبار تلویزیون شروع شده و پرونده یک قاتل سریالی خوانده می‌شود. گرچه هنوز اطلاعات دقیقی نداریم، ولی می‌دانیم که این کارآگاه مسئول پرونده است. مدتی از شکل‌گیری این فرض نمی‌گذرد که مرد تحت تعقیب وارد رستوران می‌شود. تعقیب و گریزی نفس‌گیر آغاز می‌شود، همراه با ضرباتی استخوان شکن، بدلکاری‌هایی به شدت مرگبار و احساس خطری کاملا قابل لمس، که همگی با تدوینی بسیار قدرتمند ساخته شده‌اند. کارآگاه با ضربه چاقو، شکست خورده و ناتوان روی زمین می‌افتد. شخصیت منفی به جای کشتن او، گونه‌اش را می‌بُرد و با گفتن این جمله ترسناک، یا چیزی شبیه به آن، او را رها می‌کند:«هنوز تو را برای بعد لازم دارم.»

در مورد مقدمه و بخش ابتدایی، فیلم جانگ بیانگ-گیل[۷] با سکانسی قدرتمند آغاز می‌شود، و سنگینی اعتیادآور برخی از بهترین تریلرهای کشور کره را با برخی از موثرترین اِلِمان‌های فیلم‌های اکشن دنیا ترکیب می‌کند. انتظار بیننده را از وقایع آینده بالا می‌برد، و گرچه به هیچ عنوان آن را نباید با خاطرات قتل مقایسه کرد، ولی این فیلمِ اکشن–تریلر قطعا یکی از بهترین فیلم‌های سال در این ژانر است.

۱۵ سال بعد از وقایع سکانس ابتدایی، و بعد از انقضای قانون مرور زمان برای قتل‌های زنجیره‌ای، یک مرد جوان و جذاب به نام لی دانگ-سو کتابی با نام من قاتل هستم[۸] (همچنین نام کره‌ای فیلم) منتشر می‌کند و مسئولیت قتل‌ها را به گردن می‌گیرد. کارآگاه شای هیونگ-گو، که نامزدش به قتل رسیده است، باور ندارد که این مرد قاتل است و بدین ترتیب تقابلی سخت بین این دو نفر و همچنین اعضای خانواده‌های قربانیان شکل می‌گیرد.

داستان جذاب است و گرچه پیچش‌های آن تا حدی اعتبار روایت را تا حد شکست پیش می‌برد، ولی تلاش فیلم برای ارائه یک اثر سرگرم کننده مطلق، در نهایت پیروز می‌شود. اعتراف به قتل یک فیلم ژانر است، ولی مانند بسیاری از فیلم‌های کره‌ای پیش از آن، رویکردش به ژانر به شدت انعطاف‌پذیر است. فیلم در اصل یک تریلر تاریک است که به یک اتفاق ناگوار درگذشته اشاره دارد که فراتر از کاراکترهای روی صحنه است. صرف نظر از قاتل و اِلِمان‌های ضروری چنین فضایی، فیلم تا حدی اکشن و کمدی نیز می‌باشد.

پارک سی-هو در نقش قاتل بیشتر از قدرت بازیگری، به قدرت حضور خود تکیه می‌کند ولی شاید دلیل این مساله این باشد که اکثر زمان حضور او بر روی صحنه، در مقابل دوربین خبرنگاران سپری می‌شود. همان طور که انتظار می‌رود جانگ جائه-یونگ[۹] در نقش کارآگاه عبوس می‌درخشد. گرچه کارآگاه شای غالبا بداخلاق و تلخ است، ولی یونگ کمی از حس شوخ طبعی مشهور خود نیز کمک می‌گیرد: لحظاتی ساده و طنزآمیز که یک روایت غیرخطی به شدت به آن نیاز دارد.

شاید عجیب‌ترین مورد این قضیه، نمایش چگونگی حاصل شدن درجه‌ی دیگری از تفسیر اجتماعی از این عقیده‌ی خودبینانه‌ باشد؛ به گونه‌ای که گویی این فرضیه از قاتلی سریالی به خاطر ترکیبی از محبوبیت ناگهانی و ظاهر پسرانه‌ی جذابش الهام گرفته است.

البته تعادل فیلم در برخی از مضحک‌ترین لحظات زیر سوال می‌رود، مانند صحنه ناهماهنگ بزرگراه که شاید برای یک فیلم کمدی مناسب‌تر باشد. با این‌حال، گرچه فیلم در ابتدا یک تریلر جدی است، ولی خیلی زود با مضحک‌تر شدن داستان زوایای طنز خود را نمایان می‌سازد و برخی از جنبه‌های طنز فیلم فقط باعث افزایش بخش‌های سرگرم‌کننده اثر می‌شوند.

فیلم دوم یونگ، که پس از فیلم مستند پسران اکشن[۱۰] (۲۰۰۸) ساخته شده، شاید به شدت ناقص باشد ولی در عین حال خاطرات تعدادی از موفق‌ترین فیلم‌های کلیشه‌ای یک دهه اخیر کشور کره را در ذهن مخاطب زنده می‌سازد. اعتراف به قتل با هدف سرگرم کردن مخاطب به منابع الهام خود تکیه کرده و با موفقیت به این هدف دست پیدا می‌کند.

 

پی‌نوشت:

[۱] The Chaser

[۲] Na Hong-jin

[۳] Tell Me Something

[۴] No Mercy

[۵] Children

[۶] (Confession of Murder (2012

[۷] Jung Byung-gil

[۸] I Am the Killer

[۹] Jung Jae-young

[۱۰] Action Boys