فیلم پن: سرمقاله

سرمقاله

 

سینمای جالو (یا اگر معادل دقیق‌ترش را بخواهید جالّو) هنوز هم آن‌طور که باید و شاید بین علاقه‌مندان سینما شناخته شده نیست ولی راستش را بخواهید، آشنایی من با این سینما به همین روزهای اخیر که درگیر جمع‌وجور کردن پرونده بودم برنمی‌گردد، بلکه باید شش یا هفت سال عقب‌تر برویم تا به زمانی برسیم که خیلی اتفاقی فیلمی از آرجنتو (سوسپیریا، که البته بعدها فهمیدم اصلا در چارچوب سینمای جالو هم جا نمی‌گرفته است) را دیدم. آن زمان، دسترسی آنلاین و اینترنتی به فیلم‌ها (دست کم برای من) ممکن نبود و باید برای فیلم خریدن عملا به زیرزمین نم‌دار خانه‌ای می‌رفتی که همیشه هم بوی شاش می‌داد و موقع بیرون آمدن هم فیلم را توی کیفت یا یک پلاستیک رنگی قایم می‌کردی که کسی خبردار نشود.

خلاصه اولین بار که نام فیلم‌سازان جالو را به حرفه‌ای‌ترین فیلم‌فروش‌های آن زمان می‌گفتم، همگی هاج‌وواج نگاهم می‌کردند و بعدها بعد از صد بار اصرار که «آقا خواهشا یک بار دیگر آرشیوت را نگاه کن» و «آن یکی هاردت را هم بگرد»، بالاخره چندتایی از فیلم‌های آرجنتو و باوا پیدا شد ولی برای دیدن باقی آثار باید چندین سال دیگر صبر می‌کردم و حسرت می‌کشیدم.

ولی حالا اصلا دلیل دنبال کردن این آثار چه بود؟ مگر نه این‌که این‌ها فیلم‌های درجه دویی بودند که گاهی از منطق روایت هم بیرون می‌زدند؟ در پاسخ به این سوال می‌توانم بگویم که گاهی این اتفاق می‌افتد و گاهی پرداخت‌ها هم آن‌قدر ساختگی و مصنوعی می‌شوند که آدم حیرت می‌کند (مثلا در سکانس نخست فیلم شبی که اِوِلین از گور بیرون آمد، کارگردان برای نشان دادن آشفتگی ذهنی و روانی شخصیت، تهِ یک استکان شیشه‌ای را جلوی لنز دوربین نگه داشته است!) ولی در عین‌حال چیزی در سینمای جالو وجود دارد که جای دیگری نمی‌شود شبیهش را پیدا کرد.

سینمای جالو در اواخر دهه‌ی شصت و اوایل دهه‌ی هفتاد در ایتالیا شکل گرفت و این دهه، دورانی طلایی برای سینماگران به حساب می‌آمد. سینمای هنری ایتالیا در سال‌های گذشته، فیلم‌سازانی مثل فلینی، آنتونیونی، دسیکا و جنبش نئورئالیسم را به خود دیده بود و از طرفی، فیلم‌سازان رادیکالی مثل پازولینی و برتولوچی هم بسیاری از آثار مهم خود را در همین دوران ساختند. از طرف دیگر، سینمای تجاری ایتالیا نیز رونق عجیبی پیدا کرد و کمدی‌های خاص ایتالیایی (با آثار پیِترو جرمی و ماریو مونیچلی و برخی آثار اتوره اسکولا)، وسترن‌های اسپاگتی (با آثار سرجیو لئونه و سرجیو کوربوچی) و چندین و چند جریان ریز و درشت دیگر پا به میدان گذاشتند. جالو هم یکی از همین جریان‌ها بود که همگی روی هم تاثیر بسزایی داشتند. مثلا تاثیر سینمای هنری و فرم‌گرای ایتالیا روی جالویی مثل عشق و مرگ در باغ خدایان، غیرقابل انکار است و در همان نگاه نخست، ما را به یاد برتولوچی می‌اندازد. از طرفی نیز خود برتولوچی برای نوشتن فیلم‌نامه‌ی یک اثر وسترن (روزی روزگاری در غرب) با یک کارگردان سینمای جالو (داریو آرجنتو) همکاری می‌کند.

علاوه بر این‌ها فضای جامعه نیز تاثیر مهمی روی شکل و ظاهر این آثار گذاشته است. می‌شود گفت، معماری به همان اندازه که در سینمای آنتونیونی اهمیت دارد، در سینمای جالو نیز نقش مهمی را ایفا می‌کند. مدرنیسم افراط‌آمیزی که در معماری آن سال‌ها وجود دارد وارد سینما (به ویژه آثار کمدی و سینمای جالو) می‌شود و نه‌تنها لوکیشن این آثار را به تسخیر خود درمی‌آورد بلکه خود فُرم اثر را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. افراط در ترکیب‌بندی رنگ‌ها، زاویه‌های دوربین و نورپردازی‌های عجیب و غیرعادی، چیزهایی هستند که چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کنند. به عبارتی، فیلم‌سازان این جنبش (تا حدی مثل هیچکاک، البته نه به آن کیفیت) خود را از قید و بند روایت به کلی آزاد کردند تا زیبایی بصری را به نهایت درجه‌ی خود برسانند و البته نباید از این گزاره نتیجه گرفت که این آثار همیشه دچار حفره‌های منطقی هستند. بسیاری از آثار مهم سینمای جالو، روایت‌های محکم و تحسین‌برانگیزی هم دارند.

از طرف دیگر، سینمای جالو صرفا دنبال تحریک حس زیبایی‌شناختی مخاطبش نیست بلکه یک ایدئولوژی سیاسی مهم پشت این سینما وجود دارد. اگر مدتی از وقت خود را به تماشای آثار جالو اختصاص بدهید، بعد از مدتی متوجه خواهید شد که انگار برعکس چیزی که از چنین سینمای جنایی و مهیّجی سراغ داریم یا اصلا خبری از پلیس نیست یا پلیس‌ها آن‌قدر بی‌مصرف هستند که نبودنشان مفیدتر است. به عبارتی می‌شود گفت که مقابله با اقتدارگرایی، همان چیزی بود که سرتاپای این سینما را فراگرفته و ذره‌ذره‌ی فُرم و محتوای آن را تشکیل می‌دهد. کیفیت این موضوع را می‌توانید به شکل گسترده‌ای در مقالات ترجمه شده‌ی این پرونده دنبال کنید.

در انتخاب مقالات ترجمه شده در این پرونده، سعی را بر آن گذاشتیم تا تک‌تک جنبه‌های بی‌شمار این جریان سینمایی را پوشش دهیم. پرونده با یک معرفی جامع و کامل آغاز می‌شود، مطالبی درباره‌ی کیفیت‌های فلسفی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی این آثار می‌خوانیم و در نهایت به تاثیری که این سینما روی جنبش‌های سینمایی پس از خود گذاشته می‌رسیم.

در پایان باید تشکر ویژه‌ای داشته باشم از سجاد موسوی که در تک‌تک مراحل آماده کردن پرونده به من کمک کرد و شاید بیش از من به گردن این پرونده حق داشته باشد. به علاوه از مترجم‌های عزیزی که با وجود حجم بالای برخی متن‌ها و زبان ثقیل و پیچیده‌ی آن‌ها ما را همراهی کردند (و البته آن‌هایی که وسط راه ما را دست خالی گذاشتند!) کمال تشکر را دارم که ترجمه‌هایی با بالاترین کیفیت ممکن در اختیارمان گذاشتند. بنابراین اگر جایی لغزشی وجود داشته باشد، باید مسئولیت را کاملا به حساب بی‌دقتی یا برداشت‌های اشتباه من بگذارید.

 

تاریخ انتشار: مهر ۱۵, ۱۳۹۸
لینک کوتاه:
https://filmpan.ir/?p=2021