فیلم پن: عصیان در عصر تاریکی: فیلم‌های کیم کی-یونگ و لی هوآ-سی

عصیان در عصر تاریکی: فیلم‌های کیم کی-یونگ و لی هوآ-سی

 

برای من میدان باز وسیع ناشناخته‌ای همزمان با یک زندان وجود داشت.

کیم هی سون مصیبت خمیردندان آیینه کرم رنگ[۱]

کیم کی-یونگ[۲] کارگردان کره‌ای پس از ساخت یک رشته مستند ضدکمونیستی و ملودرام‌های نئورئالیستی وارد مرحله جدیدی از فیلم‌سازی خود شد و با ساخت سه گانه ندیمه[۳] بسیار موفقیت آمیز عمل کرد. فیلم‌های این سه گانه عبارتند از: ندیمه[۴] و فیلم‌های بازسازی شده از روی آن یعنی زن آتش[۵]  و حشره زن[۶]. کارگردان با بهره‌گیری از این داستان، سقوط یک خانواده بورژوایی به دست یک فرد اغواگر، سینمای خود را در نقطه تلاقی ذات گرایی جنسیتی، درگیری طبقاتی و ویژگی‌های خاص مصائب جنسی قرار می‌دهد. در جهان کیم، مردان ضعیف و ناتوان از قدرت نیازی مضاعف به حسی مادرانه دارند و در مقابل، زنان در عین فریب‌کاری مردانه، حیله‌گر، موذی و عصبی هستند. کیم تا زمان مرگش در سال ۱۹۹۸، یعنی زمانی که در جریان ساخت فیلم خود به نام زن شیطانی[۷] راش‌های فیلم در یک آتش سوزی مربوط به خانه از بین رفت، فیلم‌برداری خود را وقف این نبرد پایان‌ناپذیر جنسیت‌ها کرد و نشان داد که وی بیشتر علاقه‌مند به تحقیق در مورد روان زنان است تا مردان. بیستمین سالگرد درگذشت کیم کی یونگ مصادف با نقطه عطف جنبش «من هم[۸]» در کره جنوبی است، جایی که اتهامات وارده علیه اشخاص مشهور، سیاست‌مداران و دانشگاهیان توجه فزاینده‌ای را به مسموم بودن فضای سلسله مراتبی زن ستیز کشور جلب کرده است. جای تعجب نیست که این صدای شدید زنان نیز با واکنش جدی روبه‌رو شده است: مثلا در ماه مارس، تعدادی از مردان عکس‌های یک خواننده کره‌ای را که به طرفداران خود گفته بود از یک رمان فمینیستی لذت می‌برد، سوزاندند و ضمن تهدید به خشونت، به او حمله کردند. کیم با مطالعه دقیق سازوکارهای بقا متجاوزانه زنان در یک جامعه سرمایه‌داری پدرسالارانه مدرن، صریحا خود را با نمایندگان دولت آن سلسله مراتب در تضاد قرار می‌دهد. خصومت رسمی مورد توجه کیم در مورد بازیگر زن معروف به «پرسونا» خود را به خوبی نشان می‌دهد: لی هوآ-سی در هفت فیلم کیم از جمله تخلف[۹]، عشق به روابط خونی[۱۰]، جزیره ایئو[۱۱]، پروانه قاتل[۱۲]، دهقانان[۱۳]،بانوی آب[۱۴]، نئومی[۱۵] (۱۹۷۹) و بان گوم ریون[۱۶] نقش‌آفرینی کرد که این فیلم‌ها قبل از فشار پلیس فدرال و شکست‌های متوالی گیشه، باعث کوچ ناگهانی او از کره جنوبی در سال ۱۹۸۲ شد. از قضا دیدار سرنوشت‌ساز کیم و لی درست زمانی رخ داد که «عصر طلایی» سینمای کره (۱۹۷۲–۱۹۵۵) باعث شکوفایی کارگردان شده بود و حالا داشت جای خود را به «عصر تاریک» می‌داد؛ یک دوره طولانی رکود که مسبب‌اش رئیس جمهور پارک چونگ هی، رهبر جمهوری چهارم کره بود. طبق قانون فیلم‌برداری رژیم پارک، کیم مجبور شد فیلم‌های سفارش داده شده را با رعایت سهمیه سالانه، کاهش زمان فیلم‌برداری و بودجه و نمایش اجباری برای هیئت سانسور ارائه دهد. طبق این سیاست تولید، چشم اندازهای عجیب غریب کیم شروع به نمایش آن دسته از زخم‌هایی می‌کنند که از ممیزی عبور کرده‌اند. در حالی که قانون اجازه انتشار فیلم‌های پورنوگرافیک غیرصریح را داده بود اما صحنه‌های کاملا واضح‌تر کیم به ندرت دست نخورده باقی مانده بود.

از طرف دیگر نسخه نهایی سانسورهای بی‌رویه، پلاتی پوچ و بدون انسجام بود که پایانی شتاب‌زده را رقم می‌زد. در چنین شرایطی بود که کیم با لی ملاقات کرد (نام خانوادگی‌اش لی کیونگ دوک بود) هنگامی که دانشجوی سال دوم دانشگاه بود نگاه‌های خیره، گونه‌های پهن و چانه کشیده و تیزی داشت که تحسین دیگر همکلاسی‌ها را در مقایسه با فی داناوی را برانگیخت. ماه‌ها پس از اولین مواجهه آن‌ها در کافه‌ای در شهر سئول، زمانی حول و حوش سال‌های ۱۹۷۲ یا ۱۹۷۳، لی زیر نظر آموزشگاه کیم بازیگری را تعلیم دید. با تمام این تفاسیر، روش‌های تدریس کیم عجیب بود: اصرار بر اینکه «گریه در هنگام ناراحتی و خندیدن در هنگام خوشحالی تنها اولین قدم بازیگری است» از لی می‌خواست که صدها اتود مختلف را هر بار با خلق و خوی کاملا متفاوت و با ژست‌های متنوع بازی کند. این نوع التهاب مصنوعی کاملا متناسب با ریتم جنون آمیز و فضای نمایشی فیلم‌های کیم بود. اما در مقایسه با بی‌نظمی یون یو جونگ -ستاره زن آتش و زن حشره و یکی از بازیگران اصلی کارگردان قبل از جمهوری چهارم- لی یک نوع حرکت پیچیده‌تری را به کار گرفت: آژیر در کمین آب‌های عمیق است، او سر خود را در یک شیب تیز رو به پایین قرار می‌دهد تا نگاه خود را به سمت بالا بچرخاند، پارتنرهای صحنه خود را با سر خوردن آرام دور می‌زند، کف دست خود را روی صورت خود می‌پوشاند. شخصیت‌های لی مانند زنانی که در سه گانه ندیمه به ایفای نقش پرداختند با اصرارهای ضد و نقیض برای نابودی مردان و رسیدن به امنیت، از طریق همسران یا معشوق‌شان به نابودی کشیده می‌شوند. با این حال فیلم‌های قبلی (که هرکدام با قتل-خودکشی ندیمه خاتمه می‌یابد) حاکی از آن است که ناتوانی زنان در سازش با چنین انگیزه‌هایی باعث نابودی آن‌ها در محیط اجتماعی زندگی‌شان می‌شود. کاراکترهای لی در اینجا در برخورد با مردان بیشتر از خود دافعه نشان می‌دهند و مرموز بودن اجازه زندگی طولانی‌تر و بی‌حاشیه‌تری را به آن‌ها می‌دهد.

اگرچه اغواگرترین اجراهای لی هوآ-سی در جایگاه بازیگر تا حدی قربانی سانسور شده است -بسیاری از فیلم‌های کیم در این دوره دستخوش تغییر قرار گرفت و کارگردان همچنان در تلاش برای جلوگیری از تغییرات شدید هیئت سانسور قدم برمی‌داشت- این تغییر شکل اثری توام با بی‌ثباتی حضور او را افزایش می‌دهد: یک نیروی مرتبط با جهانی دیگر که وارد دنیایی می‌شود که در حال حاضر نابسامان است. در تخلف، لی نقش یک راهب زن را بازی می‌کند که در مقابل راهبان جوان برهنه می‌ایستد تا به پاکدامنی تحمیل شده خود طعنه بزند «وقتی می‌بینم مردها صدمه می‌بینند احساس خوبی دارم» در پروانه قاتل او در نقش یک اسکلت ۲۰۰۰ ساله احیا شده باید برای زنده ماندن، کبد خام یک مرد را بخورد «حتی پشه‌های ماده خون شریک مرد خود را می‌مکند» معرفی لی به عنوان انگلی بر بدن یک جامعه در جریزه ایئو، اتحادیه عجیب و غریب محیط زیست، جادوگری و خیال‌پرستی کره‌ای بر اساس رمان لی چونگ جان در ۱۹۷۴ تصویر شده است. این جزیره مشهور صخره‌ای خالی از سکنه در دریای زرد واقع است، جایی که افسانه‌ها حکایت می‌کنند ارواح، مردان جزیره پارانگ در آن حوالی را به مرگ فرا می‌خوانند، افسانه‌ای که منجر به افت شدید جمعیت در مردان شده است. وقتی روزنامه نگار و یک بومی اهل پارانگ، چارن نام سوک (چوی یون سئوک) پس از تلاش برای متوقف کردن یک قایق که به سمت جزیره ایئو حرکت می‌کرد، غرق می‌شود سونوو هیون (کیم جئونگ چول) -آخرین مردی که نام سوک را دیده و تنها مظنون در قتل او- برای پاک کردن نام او به زادگاه مرد مرده می‌رود.

از طریق خاطرات دو عاشق بی نام و عزادار نام سوک -یک بیوه (کئون هیه می) و یک میزبان بار (لی هوآ-سی) که بعدا مشخص می‌شود عشق کودکی نام سوک بوده است -مین جا هیون متوجه فعالیت‌های خوفناک جزیره‌‌‌نشینان می‌شود. مردان پارانگ به دلیل تعداد پایین‌شان به گرانبهاترین کالای جامعه (و فانی‌‌ترین‌شان) تبدیل شده‌اند. بر این اساس، شهوت شایع و آشکار، به یک خصلت عادی زنان جزیره تبدیل شده است که مشتاقانه به دنبال توجه مردان هستند تا از طریق رشد جمعیت با بلای جزیره ایئو مبارزه کنند. ارادت پرشور مین جا به نام-سوک با منفعت‌گرایی مردسالارانه جامعه گره خورده است: حتی وقتی او در غم از دست دادن نام-سوک عزادار می‌شود، هیون را اغوا می‌کند و اصرار دارد که او در جایگاه  نام-سوک قرار گرفته و او را صاحب یک فرزند کند. در جزیره ایئو کیم ویژگی‌های جنسی و مرگ را با هم پیوند می‌زند- مثلا، مین جا و هیون در خانه نام سوک در حال رابطه جنسی هستند در حالی که هیون به قتل مرد مرده اعتراف می‌کند و به وضوح آن را توصیف می‌کند- او همچنین مرزها را به سمت یک افراط ظالمانه هدایت می‌کند. در یک صحنه جنسی بسیار تکان دهنده‌تر، که در زمان اکران اولیه از فیلم حذف شد (و تا سال ۱۹۹۷ دیده نمی‌شد) مین جا که توسط بزرگان زن پارانگ حلقه شده بود، با استفاده از یک میله فلزی با جسد نام سوک نزدیکی می‌کند تا آلت تناسلی خود را به حالت ایستاده نگه دارد.

فیلم بان گوم ریون اقتباسی از رمان Laning Xiaoxiao Sheng’s Ming Dynasty اثر جین پینگ مای بود. این فیلم که در واقع اولین همکاری مشترک کیم و لی با هم بود به خاطر مسائل مربوط به ممیزی تبدیل به آخرین فیلم شد. فیلم‌برداری در سال ۱۹۷۴ انجام شد اما به دلیل صحنه‌های صریح جنسی نمایش آن تا ۱۹۸۱ ممنوع شد. زمان این فیلم به سلسله یوان برمی‌گردد، جایی که مردان ثروتمند بازی‌های فال ماهجونگ را انجام می‌دادند که در آن آن‌ها تمام دارایی خود از جمله همسران خود را قمار می‌کردند. تاجر کاریزماتیک نمک سئو مان کیانگ (شین سونگ-ایل) در میان بازیکنان دیگر به دلیل ازدیاد جمعیت حرمسرایش به یک شخصیت حقیر تبدیل می‌شود. او هم‌چنین در ارتباط با همسرش وال رانگ (پارک یونگ جا) خوش‌شانس نیست و رابطه خوبی با او ندارد. مساله‌ای که موجب بروز کینه بین همسرش و دیگر زنان حرمسرا می‌شود. این وضعیت از قبل متشنج با ورود یازدهمین همسر بازرگان، بان گوم-ریون (لی هوا سی) به اوج خود می رسد. گوم-ریون اگر چه به کشتن سئو به واسطه همسر سابق‌اش مامور شده است اما عاشق قربانی مد نظر شده و به هر قیمتی که شده می‌خواهد او را تصاحب کند – بنابراین کاری می‌کند تا زنان حرمسرا یکدیگر را بکشند.

 

بان گوم ریون

 

پس از تقریبا یک دهه کشمکش میان کیم و سانسورکنندگان، در نهایت ۴۰ دقیقه از نسخه اولیه بان گوم ریون حذف شد. نتیجه نهایی کمتر نشان‌دهنده سبک کاری کیم است و همه اروتیسم را از بین می‌برد و جزئیات دقیق‌تر روانشناسی شخصیت را حذف می‌کند. این فیلم پس از اکران درگیر بحث و جدل‌های زیادی می‌شود مثلا در پوسترهایی که بعد از اکران دیده می‌شد جمله‌هایی مثل «این هنر است یا فحاشی؟» خودنمایی می‌کرد. این تجربه به خصوص برای لی که هنوز در دوران اوج خود بود به دلیل حضور آشکار در فیلم‌های کیم مورد حمله قرار گرفت. در سال ۲۰۰۷، کانگ بیونگ-جین از سینه ۲۱ ارعابی را که از طرف آژانس اطلاعات مرکزی کره متحمل شده بود به زبان آورد:«کسیا (عضو آژانس اطلاعات مرکزی) می‌خواسته مرا ببیند و درباره‌ام سوال بپرسد اما خوشبختانه در آن زمان من خارج از شهر بودم و زمانی که دیگر در خانه نبودم آن‌ها به دنبال من آمده‌ بودند. مدتی بعد شنیدم که کاسیا به دیگران گفته است که به دلیل فسادانگیز بودن چهره‌ام مرا از حضور در فیلم‌هایشان منع کنند» لی هوآ-سی با عدم پذیرش آزار و اذیت دولت، در سال ۱۹۸۲ کره جنوبی را به مقصد تورنتو ترک کرد و در بیانیه رسمی خود اعلام کرد:«من می‌خواهم همه چیز را فراموش کنم.» او تا مدت‌ها به دنیای بازیگری برنگشت تا اینکه بالاخره در سال ۲۰۰۷ در فیلم جینا کیم ساندنس به نام هرگز برای همیشه به ایفای نقش پرداخت. لی بعدا ابراز تأسف کرد که او و کیم هرگز نتوانستند قبل از مرگ کیم دوباره با هم همکاری کنند اما برای او، بر خلاف نقش‌هایش، به نظر می‌رسید بقا در گریز از واقعیت باشد تا تخریب واقعیت. با وجود تمام درخشش‌های لی در بازیگری، نقش‌های او بیشتر محدود به تبعیت‌های زنانه بی چون و چرا بود. در فصل پایانی فیلم گوم ریون، گروهی از قاتلان سر سئو را می‌برند و همسران دیگر، گوم ریون را راضی می‌کنند تا به مقبره سئو بیاید. او برای خوشی آن‌ها می‌پذیرد. در داخل حجره سایه دار، گوم ریون در تابوت دراز کشیده و آرزو دارد که در یک فضای باز پر از گل، سئو را در آغوش بکشد. او سپس ناگهان با دیدن شبح بی سر محبوبش بیدار می‌شود. همان‌طور که آن‌ها در حال برقراری رابطه جنسی هستند، دوربین از POV روح نگاه می‌کند تا چهره خندان گوم ریون را در قاب ثبت کند. این تصویر از تعالی وابسته به عشق شهوانی مرگ، نتیجه گیری اوشیما در قلمرو احساس  را به یاد می‌آورد، جایی که قتل عام و مثله کردن نه تنها اوج عقده روحی دو طرفه خدمتکار و ارباب است بلکه نفی اقشار اجتماعی منفصل از هم است. گرچه به نظر می‌رسد عمل خودکشی گوم ریون از روی انتخاب بوده اما اعمال اراده آزاد او را از واقعیت سوگیری‌های اجتماعی رها نمی‌کند. او برای عشق وارد مقبره شده است، او در زندان دیوارهای سنگی نفوذناپذیر، اسیر ابدی مردی است که صاحبش بود.

 

پی‌نوشت:

[۱] Sorrowtoothpaste Mirrorcream

[۲] Kim Ki-young

[۳] Housemaid Trilogy

[۴] (The Housemaid (۱۹۶۰

[۵] (Woman of Fire (۱۹۷۱

[۶] (Insect Woman (۱۹۷۲

[۷] Diabolical Woman

[۸] Me too

[۹] (Transgression (1974

[۱۰] (Love of Blood Relations (1976

[۱۱] (Ieoh Island (۱۹۷۷

[۱۲] (A Woman After a Killer Butterfly (1978

[۱۳] (Peasants (1978

[۱۴] (Woman of Water (۱۹۷۹

[۱۵] (Neumi (۱۹۷۹

[۱۶] (Ban Geum-Ryeon (1981