پالین کیل، نویسنده و منتقد بزرگ فیلم، آشکارا نسبت به سینمای استرالیا کماشتیاق بود. وی در مصاحبهای با نشریهی Cinema Papers گفت:«اکثر فیلمهای استرالیایی بسیار خوب ساخته شدهاند، اما نوعی امنیت در نوع خاصی از فیلم برای تماشاگران وجود دارد و استرالیا تقریبا نشانی از عملکردهای خوب در یک فیلم است. اگر مردی جوان برای قرار ملاقات بیرون میرود، میتواند دختری را برای تماشای فیلمی سینمایی دعوت کند.» کیل بهطور واضح دربارهی آلوین بنفش[۱] یا شلیک ترکیه[۲] توضیحی نداد، بلکه توضیحات وی دربارهی فیلمهای دورهای بود که موج جدید استرالیا را در تخیل عمومی شکل میداد مثل پیکنیک در هنگینگ راک[۳]، نمایش شومن[۴]، درخت انبه[۵] و دریافت عقل[۶]. او پیشه تابان من[۷] (جیلیان آرمسترانگ) را فیلمی بسیار زیبا اما اساسا نوعی تاکسیدرمی نامید.
در سال ۱۹۸۲، همان سالی که کیل مصاحبه کرد، ستارهپرست[۸] آرمسترانگ لباسهای بلند پیشه تابان من را با موی بلند، توریهای ظریف را با شلوارهای براق و خدمترسانیهای خوب را با روسپیگریهای دلفریب معاوضه کرد. این حرکت جانبی از سوی آرمسترانگ، استراتژیک بود. کارگردان خاطر نشان میکند:«من نمیخواستم تصویری دورهای از زنی بسازم که برای هویتش میجنگد … میخواستم کاری کاملا متفاوت انجام دهم.» درحالیکه پیشه تابان من و ستارهپرست در اولین نگاه بسیار متفاوت ظاهر میشوند، لباسهای کاملا مختلف آنها از یک جنس پارچه است. در پشت میراث درخشان فیلم، نارضایتی فمینیستی با دیدگاه نویسندهی پیشه تابان من یعنی مایلز فرانکلین و شخصیت اصلی ستارهپرست یعنی جکی (با بازی جو کِنِدی) وجود دارد: او مشتاق شهرت و فرصت است همانگونه که سیبیلا در پیشه تابان من خواهان استقلال میباشد.
جکی خوانندهی بیشیلهپیلهای است که در بارِ مادرش زیر پل هاربر سیدنی کار و زندگی میکند. انگس (راس اُدُنُوان) یکی از خویشاوندان کارچاقکن او، علاقهی شدیدی به موفقیت جکی دارد و فرصتی را طرحریزی میکند که جکی را به مرکز توجه رسانهها پیش راند. او مورد توجه تهیهکنندهی فیلم تری (جان امی) قرار میگیرد. کسی که در برنامهی استعدادیابیاش جکی را انتخاب کرد. اگرچه موفقیت با قیدوبندهای هنری حاصل میشود و این امر بر جکی، دوستپسرش، همگروهیها و خانوادهاش تاثیرگذار است.
استرالیا تعدادی فیلم موزیکال عالی و شگفتانگیز طی سالها تولید کرده است که برخی مانند مولن روژ[۹]، برن نو دا[۱۰] و یاقوت کبود[۱۱] سودآور بودند و برخی -مانند ماه شب[۱۲] و استانت راک لذتبخش[۱۳]– ماجراجویانه بودند؛ اما این ژانر در سینمای آنتیپاد بهعنوان چیزی نوآورانه باقی ماند.
در موسیقی ستارهپرست، آرمسترانگ اصول ابتدایی و هنر موسیقی مدرسهی کهن هالیوود را با زیباییشناختیِ روبهرشد موزیک تلویزیونی و ویدئوموزیک درهم آمیخت -راسل مالکاهی، دیگر کارگردان استرالیایی، سال پیش با ساخت کلیپی برای آهنگ ویدئو ستارهی رادیو را کشتِ گروه باگلز آغازگر این کار بود- ولی جلوههای این ژانر را با برخی کوچکنماییها و ناکارآمدیهای داخلی و استراتژیک کاهش داد. ستارهپرست یکی از فیلمهای دههی ۱۹۸۰ استرالیاست که شرایطی استرالیایی را با یک ژانر برجستهی آمریکایی درهم آمیخته است -همچنین در پایین این سلسلهمراتب، فیلم ابرقهرمانی و موزیکال بازگشت کاپیتان شکستناپذیر[۱۴]، فیلم ماجراجویانهی دزدان آسمان[۱۵] و تریلر علمیتخیلی نگهبانان زمان[۱۶] قرار دارند- و در این میان یک ناهماهنگی عجیب و دوستداشتنی وجود دارد و زمانی اتفاق میافتد که ژانرهای آمریکایی با لهجهها و مکان و زمان فیلمهای آمریکایی مقابله میکند (در اینجا پل هاربر سیدنی، خانهی اپرا و باندی پاویلون که همگی برجسته هستند). خوشبختانه ستارهپرست بسیار بهتر از فیلمهای نامبرده در بالا ساخته شده است: درجاییکه این فیلمهای ترکیبی بهطورکلی بدساخت و سست هستند، فیلم آرمسترانگ شاد، صمیمانه و بسیار دوستداشتنی میباشد.
یکی از جنبههای کلیدی در محبوبیت ستارهپرست، جکی و ایفای نقش جو کندی است. جکی همتای نقش گیجکننده و بسیار متملق و صمیمی سیبیلا در پیشه تابان من میباشد و کندی چرخشی پرانرژی را بهعنوان خلاقیتی جسورانه ارائه میدهد.
با توجه به شرایط استرالیا، این گرایش به پاپ/دیسکو تعجبآور نیست: گذشته از همهی اینها ازدواج موریل[۱۷] و ماجراجوییهای پریسکیلا، شاهزادهی بیابان[۱۸]، به تقویت فرصتهای افسانهای گروه اِی.بی.بی.اِی. کمک کردند و فیلم نمیتوان موسیقی را متوقف کرد[۱۹] که فیلمی دربارهی گروه دیسکویی مردم دهکده و الهامبخش صحنهای از ستارهپرست بود، موفقیت بزرگتری بهدست آورد -من افشا نمیکنم، ولی این مورد را از دست ندهید- ناگفته نماند که کمدی محلی دیگری با نام شما نمیتوانید قاتلان را متوقف کنید[۲۰] طی دو دههی بعد چنین موفقیتی را بهدست آورد.
سینمای استرالیا همانند هر سینمای ملی، موقعیتها و سبکهای خاص خود را دارد -سبک فیلم انتقادی، سبک فیلم خشن، سبک واقعگرایانهی خودانتقادی و غیره- ولی همیشه انعطافپذیرتر از آن چیزی بوده که بزرگترین منتقدانش مانند کیل نشان میدهند. علاوهبراین، کارگردانان داخلی زمانی که انتظار میرفت از حرکت بازایستند، بهطور مداوم و با قدرت حرکت کردهاند و ستارهپرست با بخشهای یکسان خندهدار و صادقانهاش، بهعنوان تضادی خوشایند با انتظارات بر جای ماند.
پینوشت:
[۱] Alvin Purple (1973)
[۲] Turkey Shoot (1982)
[۳] Picnic at Hanging Rock (1975)
[۴] The Picture Show Man (1977)
[۵] The Mango Tree (1977)
[۶] The Getting of Wisdom (1977)
[۷] Of My Brilliant Career ( 1979)
[۸] Starstruck (1982)
[۹] Moulin Rouge (2001)
[۱۰] Bran Nue Dae (2009)
[۱۱] The Sapphires (2012)
[۱۲] One Night the Moon (2001)
[۱۳] The Delightful Stunt Rock (1978)
[۱۴] The Return of Captain Invincible (1983)
[۱۵] Sky Pirates (1986)
[۱۶] The Time Guardian (1987)
[۱۷] Muriel’s Wedding (1994)
[۱۸] The Adventures of Priscilla, Queen of the Desert (1994)
[۱۹] Can’t Stop the Music (1980)
[۲۰] You Can’t Stop the Murders (2003)