فیلم پن: سینمای دوریس ویشمن

سینمای دوریس ویشمن

 

یادواره‌ی بانوی مشهور فیلم‌ساز آمریکایی که فیلم‌هایی با مضمون استثمار جنسی (سکسپلوتیشن) می‌ساخت.

 

دوریس ویشمن[۱]، پرکارترین بانوی فیلم‌ساز آمریکایی در تمام دوره‌ها است. او در دهم آگوست سال ۲۰۰۲، پس از سال‌ها مبارزه با بیماری سرطان، در میامی فوت کرد. همچنین، جزوه‌ی دستورالعمل‌های فیلم‌برداری و دست‌نوشته‌های طنزآمیزی از او به جا مانده است. در حقیقت آن‌ها فیلم‌نامه‌هایی هستند که در روزهای پایانی عمرش نوشته بوده است. ویشمن بارها به شوخی گفته بود:«بعد از مرگم هم در جهنم فیلم می‌سازم.» بیشتر از ۳۰ فیلمش درباره استثمار جنسی بوده است و بسیار کم سراغ موضوعات دیگر رفته است. وی فیلم‌هایی ساخته که دوباره و سه‌باره درخواست اکران داشته‌اند؛ در سینماهای سواره، سالن‌های خیابان ۴۲ [۲] و سالن‌های مخصوص بزرگسالان. او از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۷، بیست‌وشش فیلم ساخته است. بیست و هفتمین فیلمش، فیلمی جنایت‌آمیز و ترسناک بود که در سال ۱۹۸۳ پخش شد. بعد از وقفه‌ای طولانی مدت، ویشمن از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ سه فیلم دیگر ساخت.

ویشمن فیلم‌سازی خلاق بود و با بودجه‌ی کم نیز فیلم می‌ساخت. به‌ طور کل نحوه‌ی کارگردانی‌اش، تدوین و تبلیغ فیلم‌هایش بر اساس ایده‌ها‌ی خودش بوده و تقریبا تهیه‌کننده‌ی همه‌ی فیلم‌هایش نیز خودش بوده است. فیلم‌های ویشمن اغلب به دنبال نمایش صحنه‌هایی بوده که دوربین روی دست فیلم‌بردار است و این‌گونه فیلم‌برداری شده است. در این صحنه‌ها حرکات و بازی‌های اضافه حذف می‌شوند تا تصاویری عجیب و غریب از جا سیگاری، وسایل بی‌ارزش، دست و پا و زانوهای بازیگر ‌را ببینیم. بسیار راحت می‌شود روی فیلم‌های او صداگذاری کرد؛ مخصوصا اگر او نگران تطابق گفتگوها با لب‌های بازیگران و دیگر افراد نباشد. و صحنه‌هایی که حذف می‌کند لزوما تصاویر وسایل گران‌قیمت و به‌درد به‌خور نیست. او معمولا از آن‌ها استفاده می‌کرد تا بلاتکلیفی در فیلم ایجاد کند یا طنز تلخ عجیب و غریبی را به تصویر بکشد.

دوریس ویشمن هرگز سنش را فاش نکرده و درباره‌ی آن دروغ گفته بود. به تازگی خواهرزاده‌اش، نورمن ویشمن، سن واقعی او را گفت. ویشمن در ۲۳ جولای سال ۱۹۱۲ به دنیا آمده است. زمان مرگش ۹۰ ساله بوده است. مایکل بوئن نزدیک چهار سال روی بیوگرافی جامع و طولانی ویشمن کار کرده است. او گفت:

ویشمن دوست داشت فیلمی درباره خودش بسازد و کارهایی بسازد که نسبت به آن چیزی که در واقعیت هستند، جالب‌تر و هیجان انگیزتر باشند.

بوئن چند ماه قبل مقاله‌ای برای مجله می‌خواست و به دنبال فرصتی بود تا با ویشمن گفتگو کند. او گفت:«ویشمن برای رسیدگی به بعضی چیزها، خیلی سخت‌گیری می‌کرد.»

مکس روزنبرگ، تهیه‌کننده‌ی فیلم‌های کم بودجه[۳]، دخترعموی دوریس بود. (او یکی از بنیانگذاران موسسه‌ی Britain`s Amicus Films بود.) اما کارهایش را کاملا براساس نظرات خودش ساخت. او اولین فیلمش به نام مخفیگاه خورشید[۴] را در سال ۱۹۵۹ ساخت و سال بعدش بیوه شد. این فیلم تهیه‌کننده‌ی پرکار فیلم‌های استثمار جنسی، دیو فرایدمن[۵]، را بسیار تحت‌تاثیر خودش قرار داد و به طور کل تاثیر شگرفی بر این حوزه‌ی فیلم‌سازی داشت. سرانجام  فرایدمن فیلم‌های کلاسیکی با کارگردانی هرشل گوردن لوئیس[۶] همچون فیلم ضیافت خون[۷]، مرا قرمز خونی رنگ کن[۸]، ۲۰۰۰ دیوانه[۹] را ساخت. فرایدمن و ویشمن به نوعی رقیب یکدیگر بودند اما در عین حال دوست هم بودند.

مشهورترین فیلم‌های ویشمن برهنه بر فراز ماه[۱۰]، دختران بد به جهنم می‌روند[۱۱]، اسلحه‌های مرگبار[۱۲] و  جاسوس دوجانبه ۷۳ [۱۳]  بودند. آخرین فیلم تجاری او  شب سلاخی[۱۴] بود که در سال ۱۹۸۳ اکران شد. هر چند او دو فیلم دیگر به نام‌های شیطان یک زن است[۱۵] و بهشت دیلدو[۱۶]  را نیز کامل ساخت و کارهای تولید سومین فیلمش به نام  هر وقت کشتم[۱۷] را هم انجام داده بود. (البته این فیلم به نام شهوت خطرساز نیز مشهور شده است.) فرد اشنایدر که عضوی از گروه موسیقی The B-52s است در این فیلم به همراه ملکه‌ی جیغ[۱۸] فیلم‌های دهه ۸۰ لینیا کیوگلی[۱۹] نقش کوتاهی ایفا نمودند. همان موقع اوضاع بیماری ویشمن رو به وخامت بود و شروع به شیمی‌درمانی فشرده‌‌ای کرد تا بتواند عمرش را طولانی‌تر کند. بوئن گفته:«متاسفانه شیمی‌درمانی بسیار برایش سخت و غیرقابل تحمل بود و همه جور عوارضی داشت. او در دو هفته آخر اصلا نمی‌توانست حرف بزند اما یادداشت‌هایی بدخط برای خانواده‌، دوستان و دکترهایش نوشته بود. او حتی نوشته بود که دوست دارد چطوری فیلمش تمام شود.»

 

دوریس ویشمن

برهنه بر فراز ماه

 

او از آغاز دهه ۵۰ تا حول و حوش دهه ۶۰ فیلم هشت‌ فصلی زنان برهنه را ساخت. این فیلم ساده و قدیمی بود در حالی‌که فیلم‌های رافی[۲۰] معمولا بسیار زن‌ستیز و خشونت‌آمیز بودند (که ویشمن در کارهای خودش کمتر این‌طوری بود.) و ویشمن برای کمک به بهبود این شرایط پیش‌قدم شده بود. درون‌مایه‌ی فیلم‌های دهه‌ی ۷۰، بیشتر مربوط به فیلم‌های شهوت‌آمیز بود یا اغلب به چیزهایی اشاره داشت که فیلم‌های تلویزیونی شبکه اسکین ای مکس[۲۱] پخش می‌کرد. موضوع این فیلم‌ها و محتوای فیلم‌های جنسی پ+ورن، در یک حوزه‌ی محتوایی یکسان نیستند.

ویشمن تا مدتی قبول نمی‌کرد که فیلم‌هایش شهوت‌انگیز بوده است اما هر چه بیشتر با دیگران مصاحبه و گفتگو می‌کرد، نظرش عوض می‌شد. چون بعضی‌ها با تماشای فیلم جنسی شیطان یک زن است و باهام بیا عشقم[۲۲] تحریک شده بودند.

سی. دیویس اسمیت، دوست خوب او و فیلم‌بردار هفده فیلمش توضیح می‌دهد:

دوریس بابت شکل‌گیری این دو گرایش سینمایی و یا چیزهایی که طی این همه سال به مردم گفته، مقصر نیست. هرچند من همیشه پشت دوربین بودم و دوریس در کنارم بوده است؛ آخر او قدش کوتاه است. یک‌ مساله‌ی دیگر این است که او اجازه نمی‌داد از صحنه‌های خاص، واضح فیلم‌برداری کنند. ممکن بود بگوید:” برو جلو و کاری که باید بکنی رو بکن! و تا وقتی که کار فیلم‌برداری تمام بشود، او به اتاق دیگری می‌رفت.”

نورمن ویشمن هفتادوهفت ساله نیز توضیح می‌دهد:

عمه‌ام، دوریس، خانواده‌ای پنج نفره‌ای داشت که سه دختر و دو پسر داشتند. پدرم دومین فرزند خانواده بود و عمه‌ام، پیرل، تنها بچه‌ای بود که آن‌ها را ترک کرده بود. فکر کنم حالا نودوچهار ساله باشد و در شهر کورال گیبرس فلوریدا زندگی می‌کند. البته دوریس هم مدتی آنجا بوده است. رابطه‌شان با عمه‌ام دوطرفه بود. او بسیار خانواده‌دوست بود و وقتی که کارش داشتند، در کنارش بود. او درباره‌ی فیلم‌هایش هم خیلی کم حرف می‌زد و به همین خاطر وقتی من و خواهرم می‌دیدیم مردم چقدر او را دوست دارند، شگفت‌زده می‌شدیم. خواهرم، شیلا لی پیتز در میامی زندگی می‌کرد و به من گفته بود که اگر او و دوریس در حال شام خوردن باشند، بچه‌های کوچک حواس‌شان به عمه‌ام است و دوست دارند سر میزشان بیایند. یک چیز خاص در زبان بدنش وجود داشت که جذاب بود.

پیرل به دوریس ویشمن ۱۰ هزار دلار قرض داد تا بتواند اولین فیلمش را بسازد. بیشتر فیلم‌های دوریس با آن پول ساخته شد و بعدها با پس‌انداز شخصی‌اش و گرفتن طلب‌هایش مخصوصا سر فیلم شب سلاخی، پول پیرل را به او برگرداند.

ویشمن نه تنها از خاصیت ذاتی دختران و پسران طرفدار برهنگی فیلم‌برداری کرد بلکه برای آن‌ها داستانی خاص با شخصیت‌هایش در نظر گرفت. افرادی دوست داشتند ببینند طرفداران برهنگی والیبال بازی می‌کنند و شنا می‌کنند اما ویشمن تغییراتی اساسی داد؛ پیشنهاد داد که چگونه باید فیلم‌های استثمار جنسی بزرگسالان مجاز شوند. او عاشق مراحل فیلم‌سازی، نوشتن داستان‌های عجیب و غریب، امتحان کردن زوایای مختلف دوربین و نحوه‌ی کنار هم گذاشتن صحنه‌ها در اتاق تدوین است. او سعی می‌کرد فیلم‌هایی قابل قبول بسازد تا چیزی متفاوت را تقدیم تماشاگران کند؛ و حتی اگر ذره‌ای پول هم نداشت کارش نتیجه خوبی بدهد. فیلم‌سازان کمی هستند که بدین شکل کار می‌کنند.

 

دختران بد به جهنم می روند ساخته دوریس ویشمن

دختران بد به جهنم می‌روند

 

همچنین او به عنوان یک زن، فیلم‌های جنسی کاملا مردسالاری می‌ساخت که در تضاد با فیلم‌سازان پیشین این حوزه بود. او برای هیچ مردی کار نکرد. و مدیر موسسه‌ای که معتقد بود کارگردانی فیلم جنسی توسط یک زن حقه‌ای بزرگ است، به او کار نداد. در حقیقت دوریس اغلب به جای استفاده از نام خودش، از نام همسرش استفاده می‌کرد یا نامی مردانه می‌ساخت. فیلم‌سازان استثمار جنسی نگران بودجه‌ی اندک فیلم‌های جنسی مستقل و قوانین سانسور هستند. چون چندین نقطه از کشور، قوانین قدیمی آمریکا را اجرا می‌کردند در حالی‌که برخی دیگر با قوانین محلی خود و قانون هیز که هنوز اجرا می‌شود، سازگار نیستند. ویشمن پول که دستش آمد، شروع به ساختن فیلمش کرد. با همان پول تقریبا تمام صحنه‌هایش را ساخت. همچنین نویسندگی، کارگردانی، انتخاب بازیگران و تدوین را هم انجام داد. او پیشنهاد‌های کاری دخترعمویش، روزنبرگ، و پیشنهاد کارگردانی دیو فرایدمن، سام لیک و دیگران را نپذیرفت. او فیلمش را دقیقا همان‌طوری که خودش می‌خواست، ساخت. گاهی اوقات شرایط دشواری داشت و از تماشاگرها هم پول جمع می‌کرد. همچنین او یکی از زنان فیلم‌‌سازی بود که با بودجه‌ی کم فیلم می‌ساخت و صورت‌حساب‌هایش را به موقع پرداخت می‌کرد و به‌ خاطر صداقت و معتمد بودنش به خوشنامی معروف بود. او توانست فیلم‌ زنان برهنه، فیلم‌های رافی و فیلم‌‌های مرتبط به سواستفاده‌ی جنسی را بسازد ولی اصلا از شخصیت دوریس و فعالیت‌های تجاری‌اش  سواستفاده نشده بود. او فردی صبور، جذاب، دمدمی مزاج و با طرز فکری خاص بود؛ اما باهوش، دقیق، قابل اعتماد، بانوی پرکار و خودساخته و هنرمند بود. در یک کلام بانویی تمام عیار بود.

هنرمند بود؟ بله.

عشق فیلم‌سازی او را به کشف تکنیک‌، ایده‌های اصیل و خلاق و هنرمندانه سوق داد و قطعا ایده‌هایش هنرمندانه بوده است. او در مسیر کاری‌اش برای استفاده از ایده‌هایش هیچ وقت پول کافی نداشت اما دیگران از تکنیک، ایده و خلاقیتش بهره بردند و کار شخصی خودشان را دست و پا کردند. نمی‌توانید حدس بزنید که چند فیلم‌ساز مستقل، یک یا دو فیلم‌ ویشمن را بررسی کردند. راجرکورمن، فرایدمن، لری کوهن، جان کارپنتر، جان واترز و بسیاری دیگر از کارهای او الهام گرفته‌اند.

دوریس ویشمن فقط بانوی فیلم‌ساز مشهور فیلم‌های جنسی نیست بلکه او در ساخت فیلم‌های کم‌هزینه فردی شناخته شده است. او برای تماشای فیلم، نگرشی نو را ارائه کرد و با استفاده از رسانه، امکانات جدیدی را به شیوه‌ای کاملا بدیع و امروزی به مخاطب معرفی کرد. این کارش روزی به اندازه‌ی جنبش نئورئالیسم ایتالیا، موج نو فرانسه یا فیلم‌سازان آمریکایی‌ مستقل در سال ۱۹۷۰، مهم و تاثیرگذار جلوه خواهد کرد.

البته فیلم‌هایش به همان اندازه که فیلم‌های اد وود، فیل تاکر[۲۳]، ری دنیس استکلر[۲۴] و تد وی. مایکلز[۲۵] جذاب بودند، می‌توانند لذت‌بخش باشند. ولی فیلم‌های ویشمن نسبت به بهترین فیلم‌ها لذت‌بخش‌تر بود. دوریس هیچ‌گاه به خاطر جاه‌طلبی‌، راهش را گم نکرد و هرگز فریب اینکه فیلم‌های کم‌ هزینه‌اش فوق‌العاده است را نخورد. همیشه معتقد بود که فیلم‌هایش از نظر برنامه‌های معروف، خیلی خوب نیستند ولی می‌دانست که می‌شود این ‌کارها را به مخاطب فروخت. و بعدها وقتی می‌فهمید دیدن فیلم‌هایش برای مردم لذت‌بخش است، شاد می‌شد.

دوریس ویشمن، تصور عموم مبنی بر اینکه یک فیلم جنسی کم هزینه یا بدون هزینه چیست و چگونه می‌تواند باشد را به چالش کشید. فیلم‌های او مملو از برهنگی و خشونت بود اما تعداد کمی می‌توانستند آن‌ها را فیلم‌های جنسی بنامند. نحوه‌ی کارگردانی‌اش خاص و اصیل بود. در حالی‌که حین کار بعضی مشکل‌های مالی به وجود می‌آمد، اما به قدری کارش خلاقانه بود که نامش به عنوان فیلم‌ساز کنار نام‌هایی چون ژان لوک گدار، کریس مارکر و دیوید لینچ ذکر می‌شد و این باعث افتخارش بود. بدون شک او فیلم‎‌سازی بود که تکنیک و تجربه‌هایش به افق هنر و زبان وسعت بخشید. کارهایش راه را برای کارگردانان زن مثل آنیس واردا، کاترین بریا، لینا ورتمولر، جیلیان آرمسترانگ و بقیه باز کرد. دوریس به عنوان فیلم‌ساز خودش را وقف این حرفه کرد. او به جز فیلم  شیطان یک زن است، تمام مراحل فیلم‌هایش را کامل کنترل می‌کرد و حواسش به مراحل پیش تولید و پس‌تولید بود. اغلب با نمایندگی پخش فیلم و مخاطبانش در ارتباط بود تا پولش را پس بگیرد. آن‌طور که ویشمن روی کار و حرفه‌اش نظارت دائمی داشت، هیچ مرد و زنی نداشت. او برای ژانر خاصی فیلم ساخت اما این کارش زمینه‌ساز براندازی حتمی جنبشی شده بود که بیانیه‌هایش در مورد استثمار زنان بود. ویشمن در بیشتر فیلم‌هایش طرز فکر مردان نسبت به تمایلات جنسی زنان و مردان در گذشته را به شکل غیرقابل تصوری تغییر داد. فعالیت‌های مداوم و موفقیت‌آمیزش در حوزه‌ی دنیای مردانه فیلم‌‌های جنسی، مثل بیانیه‌ای مهم و انگیزه‌ای برای فیلم‌سازان بود. آن‌ها ظاهرا باید از موانع غیرقابل عبور می‌گذشتند تا کارهایشان به سرانجامی برسد. هرچند ویشمن خودش را جز طرفداران حقوق زنان نمی‌دانست، اما  در این راه پیش‌قدم شده بود و کارهایش بارها و بارها در حوزه‌ی فیلم‌های زنانه موفقیت‌آمیز بوده است. البته در دهه ۱۹۶۰  فقط  تعدادی از زنان می‌گذاشتند چنین فیلم‌هایی تولید و ساخته بشود. ویشمن اصلا وقت را تلف نمی‌کرد و منتظر نمی‌ماند؛ از خواهرش، پیرل، به‌ راحتی پول قرض کرد و شروع به فیلم‌ساختن نمود. سرانجام از تمام زنان فیلم‌ساز گذشته، بیشتر فیلم ساخت.

سال ۱۹۶۴، وقتی اسمیت برای اولین بار دوریس را دید، هیچ کدام از فیلم‌هایش را تماشا نکرده بود. حوزه فیلم‌سازی در حال تغییر بود و دوران ساده‌لوحی زنان برهنه تمام شده بود. اسمیت می‌گوید:

او همراه جریان‌های این حوزه شده بود و فهمید که مخاطبان به دنبال فیلم‌های رافی هستند. نظرم را درباره فیلم‌بر‌داری از زنان برهنه پرسید و من گفتم که این کار قبلا جزو کارهای موردعلاقه‌ام بوده است. بنابراین در سال ۱۹۶۴ ما به گروهش پیوستیم و فیلم دختران بد به جهنم می‌روند و  خطرات جنسی پائولت[۲۶] را ساختیم.

اسمیت ادامه می‌دهد:

من به بایگان‌ها و مورخان گفتم که در ۱۷ فیلم با دوریس کار کرده‌ام. می‌دانم صحنه‌هایی را فیلم‌برداری کرده‌ام که در دیگر فیلم‌های دوریس نشان داده شده و هیچ دستمزدی هم نگرفته‌ام. اما من به این‌شکل و به واسطه شغلم زندگی‌ام را می‌‌‌گذارندم. فلسفه زندگی‌ام همین گونه بوده و هست. وقتی چک‌ام را گرفتم، برایم مهم نبوده چه‌ کسی چه مقدار پول گرفته است. دوریس هم مثل من چنین طرز فکری داشت. هر چند تمام کارهای فیلم‌هایش مثل نویسندگی، کارگردانی و تدوین را خودش انجام می‌داد، اما اسم‌های بقیه را طوری برای تیتراژ روی پرده سینما نوشته بود ‌که بسیار واضح و بزرگ بودند و کل صفحه نمایش را گرفته بودند.‌

دو تا از بهترین فیلم‌های دوریس -اسلحه‌های مرگبار و  جاسوس دوجانبه ۷۳-  همان‌هایی بودند که او همراه با رقاصی برهنه به نام چستی مورگان[۲۷] کار کرده بود. او یکی از درشت‌ترین سینه‌هایی را داشت که تا به ‌حال مقابل دوربین قرار گرفته بود.

 

جاسوس دوجانبه 73 ساخته دوریس ویشمن

جاسوس دوجانبه ۷۳

 

اسمیت توضیح می‌دهد:

البته بیشتر مردم نمی‌دانند که این دو فیلم همزمان فیلم‌برداری شده است. دوریس چندین صحنه از چستی مورگان گرفته بود اما نتوانسته بود فیلم را با صحنه‌های فیلم‌بردار اصلی‌اش کامل کند. وقتی‌که او سراغم آمد، مشغول کار روی پروژه‌های پردرآمدتری بودم؛ اما پذیرفتم که صحنه‌های فیلم‌برداری با او را کامل کنم. دوتا کار انجام دادم ولی اسمم در تیتراژ نبود. البته برای انجام این کار هزینه‌اش را گرفتم. دوریس اصلا شبیه دیگر تهیه‌کننده‌ها نبود. او همیشه زمان تسویه‌حسابش، آخر روز یا پایان فیلم‌برداری بود.

ویشمن می‌خواست سه فیلم را با او کار کند اما مورگان عقیده داشت که او باید مثل یک ستاره‌ سینما رفتار کند. هم‌چنین او هیچ وقت نباید خیلی زود در صحنه و فیلم دیده شود. بعد از اینکه مورگان نزدیک یک روز کامل برایشان بازی کرد؛ ویشمن به اندازه کافی رقصنده‌های لهستانی داشت که می‌توانستند به جای او بازی کنند. او تصمیم گرفت بقیه فیلم جاسوس دوجانبه ۷۳ را بدون مورگان بگیرد. اصلا حوصله‌ی سختی‌کشیدن را نداشت. در اولین صحنه‌ی فیلم سه بی‌اخلاق [۲۸] بازیگر نقش جاسوس دوجانبه ۷۳ کشته می‌شد و سه شخصیت دیگر در مراسم تشییع جنازه‌اش معرفی می‌شدند. اسمیت می‌گوید:«آن‌ها دختران جاسوس دوجانبه ۷۳ بودند. فیلم سه بی‌اخلاق، در شهر میامی، نیویورک و لاس‌وگاس فیلم‌برداری شد. و حالا این فیلم در حال تدوین است.»

حوالی دهه ۱۹۷۰ وضعیت سینما در حال تغییر بود. دوریس نمی‌خواست فیلم‌های جنسی مستهجن بسازد و حوزه‌ی فیلم‌های جنسی رفته‌رفته نابود شد. او در سال ۱۹۷۸  فیلم  بگذار مثل یک زن بمیرم[۲۹] را ساخت. این فیلم شبه‌مستندی دراماتیزه درباره‌ی افراد ترنسکشوال را به نمایش می‌گذاشت که صحنه‌های وحشتناکی از عمل جراحی واقعی تغییر جنسیت را نشان می‌داد. در اواخر دهه ۷۰، هنوز به اندازه کافی سالن‌های نمایش و سینماهای سواره وجود داشت تا بتواند کمی از ویژگی‌های گذشته‌اش درآمد کسب کند، اما برای ادامه ساختن فیلم، ویشمن باید دوباره ژانر خود را تغییر می‌داد.

در سال ۱۹۷۸، فیلم هالووین (جان کارپنتر) یک فیلم مستقل پرفروش شد و سرآغاز دوره‌ی فیلم‌های اسلشر کم‌ بودجه بود. در این شرایط اجتماعی و فرهنگی، ویشمن تصمیم گرفت فیلم‌های ترسناک بسازد. او خیلی علاقه‌ای به ژانر ترسناک نداشت، ولی می‌دانست که می‌تواند این‌ نوع کارها را در صنعت سینما به فروش برساند. او سامانتا فاکس[۳۰] را به عنوان نقش اصلی فیلم جنسی‌اش انتخاب کرد و در سال ۱۹۷۹ شروع به فیلم‌برداری فیلم  شب سلاخی کرد.

این فیلم خیلی به هم ریخته و غیرقابل فهم تمام شد اما این مورد تقصیر کارگردان نبود. فیلم هنوز کامل تمام نشده بود و در قسمت لابراتور بود که آن‌ها اعلام ورشکستگی کردند و همه کارمندان لابراتور را اخراج کردند. کارمندان ناراضی هم کار را خراب کردند و حین کار صحنه‌های چندین فیلم را از بین بردند. بیش از ۵۰ درصد نسخه‌ی اصلی فیلم شب سلاخی از بین رفته بود. ویشمن با پیش فروش فیلم به تماشاگران و مخاطبان پولی به دست آورد. باور عموم بر این بود که دوران شهرتش پایانی ندارد و خطر شکست خوردنش بسیار کم است؛ بنابراین آن‌ها به او پول دادند تا هزینه‌ها‌ی تولید فیلمش تامین شود. متاسفانه او پولی را که برای ساخت فیلم گرفته بود، خرج کرد و به چندین نفر یک فیلم بدهکار بود. او پولی نداشت که دوباره کار کند و یا پول بدهکارها را برگرداند. بنابراین چند برداشت پشت سرهم، چند صحنه پایانی و تکه‌هایی از فیلم‌های دیگر را گرفت و آن‌ها را به بهترین شکل ممکن کنار هم قرار داد. هم‌چنین دو یا سه صحنه‌ی جدید هم فیلم‌برداری کرد. حدود هشت ماه طول کشید تا آن‌ها را درست کند و فیلم را تمام کند و بالاخره در سال ۱۹۸۳ پخش شد. این فیلم خیلی آشفته بود. و من این موضوع را قبول دارم؛ اما به‌ هر حال دوست دارید فیلم را ببینید. در حقیقت با دیگر فیلم‌های کم بودجه این حوزه که تا به حال دیده‌اید، هیچ شباهتی نداشت.  مجموعه‌ی فیلم‌های گور[۳۱] بسیار تاثیرگذار بودند؛ در حالی‌که بیشترشان خنده‌دار بودند. این فیلم‌‌ها ممکن بود گیج‌کننده، بی‌کیفیت، غیراخلاقی و جنسی باشد. هم‌چنین فیلم‌هایی ترسناک، احمقانه و ارزان قیمت بودند اما به هیچ وجه خسته‌کننده نبودند.

سی. دیویس اسمیت این فیلم را به یاد می‌آورد و می‌گوید:

بیشتر افراد می‌گفتند این بدترین فیلمی بوده که دوریس ساخته است. متاسفانه من هم موافقم. اما قضیه این بود که نصف صحنه‌ها در لابراتور از بین رفته بودند و او باید با چیزهایی که سالم باقی مانده بود، دوباره فیلم را می‌ساخت و داستانی می‌نوشت و مجدد تدوین می‌کرد. او حتی باید با یک بازیگر زن دیگر صحنه‌های جدیدی ضبط می‌کرد.

ویشمن از این بابت ناراحت بود و فکر می‌کرد وقتش است که کارش را رها کند. بنابراین از نیویورک به فلوریدا رفت تا پیش خواهرش، پیرل، باشد. دوریس فکر می‌کرد خودش و فیلم‌هایش به زودی فراموش می‌شوند. حس می‌کرد دوران شهرتش تمام شده و خودش را قانع می‌کرد که بدون فیلم ساختن هم می‌تواند راضی و خشنود زندگی کند.

البته تعداد مخاطبان فیلم‌های کالت ویشمن هنوز روندی صعودی داشت و طرفدارانش دوست داشتند او را ببینند. همین‌ که به ذهنش رسید فیلم جدیدی بسازد، موضوع اصلی مجموعه  فیلم خارجی عجیب و غریب[۳۲] شد. طرفداران فیلم‌های کالت، فیلم‌های او را بیشتر می‌فهمیدند. ویشمن تصمیم گرفت فیلم دیگری به نام  بهشت دیلدو بسازد. او در فلوریدا می‌خواست صحنه‌هایی را در قالب ویدئو بگیرد و هر وقت که پول داشت، روی آن‌ها کار کند. دوریس چندین سال مشغول نوشتن بود و پس از آن بیشتر صحنه‌ها را ضبط کرد اما پولی نداشت تا آن‌ها را تدوین کند و فیلم را تمام بکند.

الیت[۳۳] یک نسخه از فیلم شب سلاخی را دوباره برگرداند. صحنه‌های اسمیت و ویشمن را کنار هم گذاشت تا یک دیسک صوتی جدید و تحسین‌ برانگیز از فیلم را منتشر کند. سی. دیویس اسمیت گفته است:«من از افرادی که فایل صوتی را گوش کرده بودند، پرسیدم که آیا می‌دانند دوریس چندبار به من گفت احمق یا نه. خب، همه‌چیز به هم ریخته بود. وقتی ایستادم نفهمیدم تا چند شمرده‌ام…. شاید تا یک میلیون بار؟ نمی‌دانم چندبار این واژه توهین آمیز را گفته بود.»

دوریس مقداری از پولش را خرج انتشار دیسک کرد و با مابقی آن هم توانست آن فیلم را تدوین بکند. او حین تدوین، بو گیلسپای[۳۴]، تهیه‌کننده‌ی فعال را دید که در حال تمام کردن فیلمش گناه گاوبازان دهکده‌ی سرخ‌پوست‌ها[۳۵] بود. دوریس و بیو درباره فیلم‌هایشان حرف زدند و دوریس خیلی زود ایده‌هایی که برای فیلمش داشت را به او ‌گفت. دوریس به بیو می‌گفت ” شیطان یک زن است ” و او را با این عنوان صدا می‌کرد. بیو هم بدش نمی‌آمد؛ هرچند که قبلا اسم یکی از فیلم‌هایش بود. بیو،  دوریس را قانع ‌کرد که می‌تواند این فیلم را بسازد و پول به دست آورد. دوریس هم برای خرج کردن پولش برنامه داشت و می‌خواست فیلم  بهشت دیلدو را تمام کند.

ویشمن ناگهان فوت شد؛ اخیرا یکی از طرفدارانش، دوید.بی. ویلسن، سایتی راه انداخت که مختص او بود. ویلسن با آن سایت کار می‌کرد تا فیلم‌ها و دارایی‌های ویشمن را بفروشد و پول جمع کند تا بتواند فیلم بسازد. اخیرا بیو گیلسپای هم با ویشمن در حال انتخاب بازیگران یک کار جدید بودند. (گیلسپای می‌خواست تدوین نهایی فیلم تمام شود و بعدش آن را با نام تجاری دیسک‌های خودش منتشر کند.)

هانی لارن[۳۶] با ویشمن و گیلسپای دیداری داشت و بعدش پذیرفت که نقش اصلی فیلم  شیطان یک زن است را ایفا کند. فیلم‌برداری حدود دوهفته طول کشید و لوکیشن فیلم‌برداری نیز چند نقطه از شهر میامی بود. لارن می‌گوید:

دوریس مدام فیلم‌نامه را عوض می‌کرد و ایده‌ی جدیدی داشت. و ما باید قبل از فیلم‌برداری، آن‌ها را حفظ می‌کردیم. من واقعا این کار را دوست داشتم. او گاهی‌اوقات تمام قسمت‌ها را با همین شیوه نمایشی فوق‌العاده‌اش کار می‌کرد. او شاهزاده‌ی بی‌نظیر کارهای نمایشی بود. بعضی‌وقت‌ها نیز از ما می‌خواست مدتی صبر کنیم تا چیزهایی را به فیلم‌نامه اضافه کند. این جذاب‌ترین و هیجان‌انگیزترین شیوه‌ی کار کردن بود.

گیلسپای درباره‌ی ویشمن می‌گوید:

او بانویی قدرتمند، با اراده و خستگی‌ناپذیر بود. او اصلا کم نمی‌آورد و آن‌قدر کار می‌کرد که دیگر هیچ انرژی نداشت. هوش بالا، جسارت، قدرت تخیل و  درک کردن حس شهوت‌پرستی دختران جوان نقطه‌ قوت‌های او بودند. همچنین بانویی با احساس و عاطفی بود که به او ظلم شده بود و بارها بی‌رحمانه مورد آزار جنسی قرار گرفته بود. این سرمایه‌ای بزرگ برای یک هنرمند بود. من شیفته او شده بودم و می‌خواستم خفه‌اش کنم. دلم برایش خیلی تنگ می‌شود. من یک فنجان قهوه و خیلی چیزها به او بدهکارم.

ویشمن در نخستین اکران فیلم شیطان یک زن است در ماه مارچ ۲۰۰۱ شرکت نمود. سپس تدوین فیلم بهشت دیلدو را به پایان رساند که اولین نمایش رسمی آن در جشنواره زیرزمینی فیلم نیویورک در اوایل سال ۲۰۰۲ بود. سپس بعد از گذشت وقفه‌ای ۲۱ ساله،  برای هفدمین بار با سی. دیویس اسمیت همراه شد تا  در ماه می سال  ۲۰۰۲  شروع به ساخت فیلم  هر وقت کشتم کند.

مایکل بوئن، دوست صمیمی‌ ویشمن، تهیه‌کننده هر وقت کشتم بوده که یک بیوگرافی جامع نیز درباره‌ی ویشمن نوشته است که به روند بازبینی و تصحیح بعضی از اطلاعات این مقاله کمک کرده است. او بیان داشته است:

نمی‌توانم به شما بگویم طی این سال‌ها چند نفر از همکارانش او را رها کردند. آن وقت‌ها شرایط بسیار سختی داشت اما به ‌قدری عاشق فیلم‌سازی بود و انرژی داشت که آدم‌های اطرافش را کلافه می‌کرد؛ و فقط من این را نمی‌گفتم. رک و پوست‌کنده، منظورم این است که این خانم ۸۰ ساله می‌خواست دور تمام همکارانش را خط بکشد.

اوایل سال بوئن مدام سردبیران و نویسندگان را ترغیب به مصاحبه با او می‌کرد. بوئن می‌گوید:

او خودش و کارهایش را بسیار بد تبلیغ می‌کرد. هر وقت یک فیلم را تمام می‌کرد، آماده بود تا سراغ فیلم بعدی‌اش برود. و من سعی کردم تا جایی که می‌توانستم کمکش کنم.

من می‌خواستم در ماه آوریل برای مجله‌ی کالت کاتس با او مصاحبه کنم اما ناگهان سرش شلوغ شد و درگیر ساختن آخرین فیلمش به نام هر وقت کشتم بود. شاید خودش می‌دانست که روزهای آخر عمرش است و فرصت کمی دارد؛ (اگرچه او از جدی بودن سرطانش به هیچ کس چیزی نگفته بود و آن را مثل یک راز پیش خودش نگه داشته بود.) و به همین خاطر تمام نیرویش را فقط صرف تمام کردن فیلمش کرد. او همان موقع هم مشتاق مصاحبه بود اما تمام وقت سرکار بود. آن زمان اطراف شهر میامی و کورال گیبلز[۳۷] فلوریدا مشغول فیلم‌برداری بود. انگار نه انگار که مرگش نزدیک است. من نمی‌توانستم هزینه‌ی سفرم را خودم بدهم و مجله هم هیچ بودجه‌ای برای چنین سفری نداشت. ما باید بعدا مصاحبه می‌کردیم.

بنابراین همان‌طور که دوریس ویشمن کارش را تمام کرد، (مثل اینکه او می‌خواست صحنه‌ای را فیلم‌برداری کند و بازیگرش نبود،) ما هم باید بدون حضور واقعی‌اش ادامه می‌دادیم و کارمان را تمام می‌کردیم. شاید وقتی این مقاله را تایپ کنم، وانمود کنم که دست دوریس کنار آن زیرسیگاری آنجا قرار دارد. دوریس ویشمن، با پیراهن خال‌خالی، عینک آفتابی بزرگ، لیوان آب پرتقال، امر و نهی کردن و ستایش از لهجه منحصربه‌فرد نیویورکی‌اش، نه تنها یادآور تکنیک‌های نوآورانه و اصالت سبک او خواهد بود، بلکه پیشگام و مبدع زنان فیلم‌ساز در سراسر جهان است.

اسمیت می‌گوید:

او بارها گفته وقتی که بمیرد در جهنم نیز فیلم می‌سازد. لعنتی! حدس می‌زنم این یعنی اینکه باید فیلم‌برداری فیلم ناتمام دیگری را از دوریس پایان دهم.

 

پی‌نوشت:

[۱] Doris Wishman

[۲] ۴۲ND Street grind houses

[۳] low budget film

[۴] (Hideout in the Sun (1959

[۵] Dave Friedman

[۶] Herschell Gordon Lewis

[۷] (Blood Feast (1963

[۸] (Color Me Blood Red (1964

[۹] ۲۰۰۰ Maniacs

[۱۰] (Nude On The Moon (1960

[۱۱] (Bad Girls Go To Hell (1965

[۱۲] (Deadly Weapons (1973

[۱۳] (Double Agent 73 (1974

[۱۴] (A Night to Dismember  (۱۹۸۳

[۱۵] (Satan Was A Lady (2001

[۱۶] (Dildo Heaven (2002

[۱۷] Each Time I kill

[۱۸] scream queen

[۱۹] Linnea Quigley

[۲۰] یک ژانر سینمایی که درباره‌ی آدم دزدی و سواستفاده‌ی جنسی است.

[۲۱] این شبکه فیلم‌های جنسی را بدون سانسور نشان می‌دهد.

[۲۲] (Come with Me, My Love (1976

[۲۳] Phil Tucker

[۲۴] Ray Dennis Steckler

[۲۵] Ted V.Mikels

[۲۶] The Sex Perils Of Paulette (1965)

[۲۷] Chesty Morgan

[۲۸] Immoral Three (1975)

[۲۹] Let Me Die a Woman (1978)

[۳۰] Samantha Fox

[۳۱] نوعی فیلم ترسناک که به خشونت و خونریزی می‌پردازد.

[۳۲] The Incredibly Strange Film Show

[۳۳] Elite

[۳۴] Beau Gillespie

[۳۵] Pueblo Sin Suerte (2002)

[۳۶] Honey Lauren

[۳۷] Coral Gables