فیلم پن: زندانی بی‌صدا؛ نگاهی به فیلم سکوت بزرگ

زندانی بی‌صدا؛ نگاهی به فیلم سکوت بزرگ

 

داریل. اف. زانوک از آن نفرت داشت. پس از اینکه تهیه‌کننده‌ی ماهر آمریکایی، فیلم وسترن اسپاگتی سکوت بزرگ[۱] را که بی‌رحمانه غم‌انگیز و ضد‌‌سرمایه‌داری است به نمایش گذاشت، از انتشار آن در ایالات متحده یا انگلستان سر باز زد. توزیع‌کنندگان در آسیا و شمال آفریقا خواستار تغییر پایان داستان به پایانی خوش شدند و به خواسته‌شان هم رسیدند. ایالات متحده موفق نشد پیش از انتشار آن به‌صورت دی‌وی‌دی در سال ۲۰۰۱ حتی نگاهی به فیلم بیندازد.

اما سکوت بزرگ هیچ‌گرایانه نیست. سیاسی است، ضد‌حکومت است، نا‌امید‌کننده است؛ در اصل، فیلمی اگزیستانسیالیستی است با قهرمانی شبه مسیح در مرکزش.

کوربوچی آن زمان از شهرت و محبوبیت زیادی برخوردار بود. او همتای سرجو لئونه در ایتالیا بود که تاثیر بسزایی بر وسترن ایتالیایی داشت. درست مانند فرانسوا تروفو و ژان-لوک گدار، از منتقد تبدیل به فیلم‌ساز و در این ژانر کارگردانی توانا و تحسین‌برانگیز شد. سومین فیلم وسترن او که جانگو[۲] نام داشت ستاره شدن فرانکو نرو[۳] را در پی داشت و جرقه‌ای بود که به دنبالش بیش از پنجاه فیلم مرتبط با جانگو (یا حداقل فیلم‌هایی به‌نام جانگو) ساخته شد. کوربوچی قدرت این را داشت که پروژه‌هایش را بسازد.

ریشه‌ی رویه‌ی تاریک و بی‌رحمانه‌ای را که کوربوچی در سکوت بزرگ پیش گرفته تا حدی می‌توان در نا‌امیدی‌اش بر سر قتل‌ مالکوم ایکس و چه‌گوارا، دو انقلابی، دید.  الکس کاکس، کارگردان بریتانیایی، می‌‌نویسد:

برای تندرو‌ها… هر ‌دو مرگ خبر بسیار بدی بود. انگار تنها مدتی کوتاه می‌توان در جایگاه قدرتمندان و شرور‌ها بود و بعد آن‌ها نابودت می‌‌کنند.

سکوت بزرگ یک تمثیل سیاسی است که برخلاف چیزی که نشان می‌‌دهد، ذره‌ای کسل‌کننده نیست.

کوربوچی ایدئولوژی خود را با استفاده از سبکی بی‌نظیر به نمایش می‌گذارد؛ سبکی که از ویژگی‌های آن می‌توان به فیلم‌برداری آزاد و پرشور (و گاهی غیر‌متمرکز) و نیز فضا‌های داخلی شلوغی اشاره که کرد که در تضاد با فضا‌های خارجی ساده‌اند. در بیشتر فیلم‌های وسترن کوربوچی، صحنه‌های بلند و ساکتی پدیدار می‌شوند که در آن‌ها شخصیتی در چشم‌اندازی وسیع حرکت می‌‌کند؛ درست همانند تصویری کوچک که در میان کوه‌ها و صخره‌های پردینه‌ای چینی جمع شده است. اینکه فیلم‌بردار فیلم چه کسی باشد اهمیتی ندارد، کوربوچی روندی نا‌متعادل و کامیک‌گونه به کار می‌‌گیرد که به نظر می‌رسد خبر از پدیدار شدن نسل‌هایی از رمان‌های گرافیکی‌ می‌دهد که از نظر سبکی خودآگاه‌تر هستند.

انتقام‌جویی و خشونت فیلم را پر کرده‌ و باعث دیدنی‌شدن آن شده‌اند. فضایی که صحنه‌های فیلم را تشکیل داده‌ کوهستان‌های یخ‌زده است و این ویژگی فیلم تا حدی نشانه‌ی احترام کارگردان به «وسترن‌های زمستانی» از جمله، آهنگ گربه[۴] (ویلیام ای ولمن)، روز یاغیان[۵] (آندره دی تاث)  و فیلم غم‌انگیز پاییز قبیله شاین[۶] (جان فورد) است و همچنین ریشه در علاقه‌‎ی کوربوچی به اسکی‌سواری در رشته کوه‌های دولومیت دارد که در نزدیکی محل فیلم‌برداری است. فیلم پر از مرگ‌های خونین است (تعداد کشته‌شدگان در فیلم ۴۳ است) که تپه‌های برفی اسنوهیل[۷] در یوتا را لکه‌دار می‌کند؛ جایی که دسته‌ای از یاغیان در آن پنهان شده‌اند و منتظر دستور عفو عمومی‌ای هستند که هیچ‌وقت قرار نیست برسد. در‌عوض آن‌ها شکارِ آدم‌کش‌های جایزه‌بگیر می‌شوند که بانکدار شروری به‌نام پولیکات (لوییجی پیستیلی) آن‌ها را به این کار تشویق کرده تا سهم خود را از پول جایزه بگیرد.

دو شخصیت منفی اصلی فیلم هر دو آدم‌کش جایزه‌بگیر هستند. کلاوس کینسکی بازی درخشانی را به نمایش می‌گذارد. او نقش لوکو[۸]ی سرد را ایفا می‌کند که برای پولیکات کار می‌کند، کسی که قربانیانش را می‌کشد و بعد مکث می‌کند تا تعدادشان را در دفتر کوچکش حساب کند-کارفرمایی سخت‌کوش، اگر بتوان او را چنین خطاب کرد. (موسیقی متنی از انیو موریکونه در قسمت‌هایی که لوکو حضور دارد می‌شنویم که صدای لرزش شیپور و شعاری تکرار‌شونده دارد و یادآور داستان سرباز[۹] ایگور استراوینسکی[۱۰] است). لوکو در‌ حالی‌که سوار بر کالسکه‌ای که دو تن از قربانیانش به آن بسته شده حرکت می‌کنند به داروغه برنت (با بازی فرانک ولف) می‌گوید:«این‌ افراد راهزن‌های خطرناکی‌اند، دشمنان خدا و انسان … با آن چیز‌هایی که تبلیغ می‌کنند … وظیفه وطن‌دوستانه ما این است که آن‌ها را ریشه‌کن کنیم.» (از دوبله انگلیسی آن، برخلاف نسخه اصلی، چنین بر‌داشت می‌شود که راهزن‌ها به دلایل مذهبی اعدام می‌شوند.) برنت، از مقامان صاحب قدرت، احمق دست‌و‌پا‌چلفتی‌ای بیش نیست که نقشش در فیلم در واقع یک آرامه خنده‌دار است که کلاه استسونِ بسیار کوچکی بر سر دارد و جلوتر مثل آب خوردن به‌طرز عجیب و شیکی به دست لوکو کارش تمام می‌شود.

نقش مقابل لوکو همان سکوت[۱۱] است که نامش در عنوان فیلم هم آمده است. ژان لویی ترنتینیان این نقش را درست بعد از نقش موفقش در فیلم یک مرد و یک زن[۱۲] (کلود للوش) بازی کرد. از آنجایی که ترنتینیان نمی‌توانست ایتالیایی صحبت کند، کوربوچی تصمیم گرفت به‌جای دوبله کردن صدایش، شخصیتش لال باشد؛ نسخه‌ی بی‌صدای رنجر تنها[۱۳] بدون حضور تنتو[۱۴]. سکوت برای پول آدم می‌کشد اما طرفدار ستمدیدگان است. پائولین (با بازی بازیگر آفریقایی-آمریکایی ونتا مک‌گی[۱۵])، زنی که او را استخدام می‌کند تا انتقام مرگ همسرش به دست لوکو و پلیکات را بگیرد، سکوت را این‌طور توصیف می‌کند:«او انتقام بی‌عدالتی‌هایی را که در حق‌مان شده می‌گیرد… سکوت صدایش می‌کنند چون هر‌ جا می‌رود، سکوت مرگ آنجا را فرا می‌گیرد.» سکوت نهایت سعی‌اش را می‌کند تا اول به کسی شلیک نکند و در عوض سخت تلاش می‌کند تا به شست‌‌های حریفش شلیک کند. همچنین، رابطه‌ی عاشقانه بین‌نژادی او با پائولین مانند یکی دیگر از نخ‌های ویرانگر یک گوبلن است.

نتیجه‌اش شخصیت اصلی‌ای است که وضعیت درونی رقت‌باری دارد و ترنتینیان به‌طور تحسین‌آمیزی آن نقش را کوچک جلوه‌ می‌دهد. گویا بودن حالات چهره‌اش با وجود لالی یادآور اولین ستاره کابوی بزرگ آمریکا، قهرمان لال ویلیام اس هارت[۱۶]، است. درست مانند بسیاری از قاتلان مسلح فیلم‌های هارت، گذشته‌ای غم‌انگیز سکوت را دنبال می‌کند، گویی بی‌صدا درون خودش زندانی شده است اما همیشه آماده است تا کار درست را انجام دهد.

بزرگ‌ترین دستاورد سکوت بزرگ این است که به خوبی نشان می‌دهد چقدر آسان می‌توان قالب داستانی فیلم‌های وسترن را بر‌هم زد و چقدر پایان خوش فیلم ضعیف و ناقص و موقتی بوده است. کوربوچی با سرباز زدن از پیش گرفتن مسیر راحت‌تر، این فیلم را در زمره‌ی فیلم‌های تراژدی‌‌ای قرار داده که در مورد طبقه‌ی کارگر ساخته شده‌اند؛ از جمله، فیلم چه سرسبز بود دره‌ی من[۱۷] (جان فورد) و فیلم زمین می‌لرزد ( لوکینو ویسکونتی)، فیلم‌های درامی که مخاطب را در وضعیت نا‌امیدی رها می‌کنند. (تاثیر سکوت بزرگ بر فیلم‌سازانی مانند الکس کاکس (با فیلم واکر[۱۸] در سال ۱۹۸۷) و کوئنتین تارانتینو (با فیلم هشت نفرت‌انگیز) آن‌قدر واضح است که نیازی به گفتن ندارد اما در هر صورت این مورد را اینجا ذکر کردیم.)

در پایان تلخ و بی‌رحمانه‌ی فیلم تمام شخصیت‌های خوب داستان می‌میرند و شخصیت‌های بد پیروز میدان می‌شوند. لوکو در قسمتی از فیلم قهقهه‌زنان می‌گوید:«بعدا بر‌می‌گردیم و جمع‌شان می‌کنیم، درست و قانونی». میان‌نویسی در پایان فیلم قرار دارد که هدفش این است که به ما اطمینان دهد این همه خون و خون‌ریزی بیهوده نبوده… اما در رسیدن به این هدف موفق نیست.

با این حال، کاکس ادعا می‌کند که مرگ و افول سکوت در جای خود با شرافت است، به‌خصوص به دلیل اینکه خودش از قبل می‌داند محکوم به نابودی است. عاجز و ضعیف می‌ایستد و خودش را با ازخودگذشتگی به بقیه می‌شناساند. کاکس می‌نویسد:

گاهی با اینکه می‌دانی محکوم به شکستی، همچنان کار درست را انجام می‌دهی.

مفهوم انتخاب مرگ شرافتمندانه بر زندگی شرم‌آور یکی از موضوعات اصلی ژانر وسترن است.

 

پی‌نوشت:

[۱] (Great Silence (1968

[۲] Django (۱۹۶۶)

[۳] Franco Nero: بازیگر ایتالیایی

[۴] (Track of the Cat (1954

[۵] (Day of the Outlaw (1959

[۶] (Cheyenne Autumn (1964

[۷] Snow Hill: شهری در یکی از ایالات آمریکا

[۸] Loco

[۹] L’histoire du soldat

[۱۰] Igor Stravinsky

[۱۱] Silence

[۱۲] A man and A Woman

[۱۳] Lone Ranger

[۱۴] Tonto

[۱۵] Vonetta McGee

[۱۶] William S. Hart

[۱۷] How Green Was My Valley

[۱۸] Walker

 

تاریخ انتشار: اردیبهشت ۳۰, ۱۴۰۲
لینک کوتاه:
https://filmpan.ir/?p=5360